چکیده:
ادبیات تطبیقی نوعی فعالیت در حوزه نقد ادبی به حساب میآید، که در آن ادبیات در مفهوم کلی مقایسه، و درباره تلاقی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش میشود. به تعبیری دیگر موضوع آن بحث درباره "روابط و تأثیرات ادبی" دو ملت است. در واقع ادبیات تطبیقی بهطور اساسی از زمانی مطرح شد که ارتباط بین ملتها گسترش یافت و آثار ادبی هر ملت در سایر ملل ترجمه و استفاده شد. در مقاله حاضر ابتدا از مفاهیم، مبانی و اهمیت این شاخه جدید ادبیات سخن به میان آمده، و سپس در راستای بررسی تطبیقی زندگینامه، زبان شعری و پارهای از مضامین مشترک رودکی و بشار را بررسی کردهایم.
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر ابتدا از مفاهیم، مبانی و اهمیت این شاخه جدید ادبیات سخن به میان آمده، و سپس در راستای بررسی تطبیقی زندگینامه، زبان شعری و پارهای از مضامین مشترک رودکی و بشار را بررسی کردهایم.
ادبیات تطبیقی، رودکی، بشار، اغراض شعری، مضامین مشترک مقدمه چنانکه از عنوان این مقاله پیداست، مطمح نظر آن بررسی تطبیقی دو شاعر ایرانی و عربی است.
رودکی «پدر شعر فارسی» و بشار «پدر سخنوران» لقب گرفته، و در سرودن اشعار از یکدیگر تأثیر پذیرفته بودهاند؛ رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسیزبان است و جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی به عنوان اولین شاعر صاحب دیوان دارد.
رودکی و بشار دو شاعر سنتگرا با دو زبان متفاوت، با دو ملت دارای روابط تاریخی و رابطه متقابلی که بین دو زبان فارسی و عربی برقرار بوده، نیز میتوانند در حیطه ادبیات تطبیقی مورد بررسی و تطبیق قرار گیرند.
یکی دیگر از اغراض شعری هجاست؛ این نوع اشعار نزد رودکی بسیار کم است، وی تنها کسانی را هجو میکند که از آنان بسیار خشمگین باشد اما در این مورد هتک حرمت و فحاشی نمیکند و از این جهت باید وی را نقطه مقابل بشار بن برد به حساب آوریم.
تا زمان رودکی در ادبیات فارسی توجهی به شراب نمیشد، اما او در اشعار خود به این مسئله اشاره میکند و معتقد است که شراب و عشق مکمل یکدیگرند، و موسیقی را نیز به آن دو اضافه میکند اما به شراب دید عقلی دارد.