چکیده:
در تمام زبان های طبیعی جهان ، گسترش و تقویت واژگان از طریق خلق کلمات جدید از ویژگیهای بنیادین زبان محسوب شده و روش ترکیب (compounding) نیز یکی از طبیعیترین روش ها ملحوظ شده است . هدف از نگارش مقاله حاضر، شناسایی و معرفی بخشی از امکانات واژه سازی زبان ترکی بوده است . به همین منظور، ساختار ترکیب به طور عام و مرکب های اولیه غیر فعلی به طور خاص در زبان ترکی آذربایجانی مورد بررسی قرار میگیرد. بر همین اساس ، ابتدا ویژگیهای عمدة مرکب ها و وجوه متمایز آنها با گروه های نحوی به اجمال توصیف شده ، سپس کلمه های مرکب زبان ترکی براساس ساختار صوری یعنی بر مبنای مقوله اجزای ساختاری کلمه مرکب یا شیوة ترکیب آنها طبقه - بندی شده است . همچنین ، تلاش شده است ضمن توصیف اجمالی واژه های مرکب اولیه غیرفعلی در زبان ترکی آذربایجانی و بازشناسی آن از سایر واژه های مرکب و تبیین زبانشناختی ویژگیهای صرفی- نحوی ترکیب ، الگوهای ترکیب در این زبان ارائه و توصیف گردد.
بر اساس این تحقیق ، مشخص گردید که در زبان ترکی، همانند بسیاری از زبان های دیگر، ترکیب یک فرایند زایا و با قاعده است و اسم مرکب هسته آغاز (هسته + وابسته ) در این زبان وجود ندارد
خلاصه ماشینی:
بر همین اساس ، ابتدا ویژگیهای عمدة مرکب ها و وجوه متمایز آنها با گروه های نحوی به اجمال توصیف شده ، سپس کلمه های مرکب زبان ترکی براساس ساختار صوری یعنی بر مبنای مقولۀ اجزای ساختاری کلمۀ مرکب یا شیوة ترکیب آنها طبقه - بندی شده است .
نوع دوم ، واژه های مرکب ثانویه ( فعلی ) است که در واقع یکی از عناصر تشکیل دهندة این ترکیب ، فعل و یا مشتقاتی از فعل میباشد.
بر اساس معیار معنایی، میتوان به وجود چهار نوع واژه مرکب قائل بود: ١- مرکب درون مرکز (endocentric): واژة درون مرکز کلمۀ مرکبی است که معنای کل آن در شمول یکی از کلمات سازنده اش قرار گیرد (طباطبایی، ١٣٨٢ : ٢٤).
واژه های زیر از آن جمله اند (هسته های معنایی با قلم پر رنگ نشان داده شده اند): (1) ( به تصویر صفحه مراجعه شود)٢- مرکب برون مرکز (bahuvrihi یا exocentric): در این نوع ترکیب ، هیچ یک از دو عنصر، هسته نیستند.
در چنین ترکیب های اسمی، از دو اسمی که کنار هم قرار گرفته اند، یکی از اسم ها هیچ گونه وندی نمیپذیرد، لیکن اسم دیگر با یک نشانۀ مرکب نما که غالبا s(I)– است ، همراه میشود، مثل : (5) ( به تصویر صفحه مراجعه شود) در هر دو نوع ترکیب یاد شده ، جزء اسمی اول معنای جزء اسمی دوم را تعریف یا تحدید میکند؛ همچنین ، جزء دوم در حکم هستۀ ترکیب اسمی عمل میکند.