چکیده:
تحقیق حاضر به شناسایی ریشههای هویتجویی دانشآموزان دختر دبیرستانی خلخال در سال تحصیلی 92ـ91 پرداخته و اطلاعات لازم به روش پیمایشی(پرسشنامه) و کتابخانهای بهدست آمده است، متغیر وابسته تحقیق هویتجویی و متغیرهای مستقل آن شامل میزان گرایش مذهبی، پایگاه اجتماعی خانواده، میزان دسترسی به شبکههای بیگانه، میزان انسجام گروه دوستان و میزان اعتماد به نفس دانشآموز میباشد که برای تعریف و تبیین روابط آنها از نظریههای کارکردگرایی پارسونز، تقلید هربرت بلومر، مبادله اجتماعی مید، تضاد کارل مارکس و وبر، نظریه وبلن در حوزه مصرف طبقه تنآسا و زنان، تعاملگرایی نمادین، نظرات دورکیم در مورد دین و همچنین نظریههای حوزه روانشناسی مثل نظریههای پیاژه و تارد استفاده شده است. دادهها پس از جمعآوری توسط نرمافزار spss و آزمونهای آماری متناسب مانند آزمون همبستگی پیرسون و آزمون F و همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه توأم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و ثابت شد بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته تحقیق رابطه معنیداری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"مسأله اصلی در این تحقیق این است که عواملی مثل میزان اعتماد به نفس، میزان گرایشات مذهبی، میزان دسترسی دانشآموز به رسانههای بیگانه، میزان انسجام گروه دوستان و پایگاه اجتماعی خانواده چه تأثیری میتوانند روی میزان هویتجویی دانشآموز داشته باشند؟ 1- مبانی نظری اریکسون را از جملهی «روانشناسان من» به حساب میآورند به نظر او هر پدیده روانی را باید در سایه ارتباط متقابل بین عوامل زیستی و معیارهای روانی و اجتماعی حتی تجربههای شخصی مورد مطالعه قرار داد(بدارلوکر،1380).
همچنین شخصی که فاقد ایمان و اعتقاد است، در محیط اجتماعی، اسیر نگرانیهای مختلف شده و به سبب ترس از خطرات احتمالی، توان کنش فعالانه و احترام به خویشتن خود را از دست میدهد و دچار هویتجویی منفی میشود در حالی که ایمان بالا موانع غیرقابل عبوری در برابر هویتهای منفی ایجاد کند؛ یکی از عوامل مؤثر بر هویتجویی رسانه بود، رسانهها نگرشها و بینشهای مردم را عمیقا تحت تأثیر قرار میدهند آنها انواع گوناگون اطلاعات را که افراد از طرق دیگر نمیتوانند کسب کنند، انتقال میدهند.
با توجه به رابطه بین هویتجویی و پایگاه اجتماعی هر چه خانواده در پایگاه اجتماعی بالایی قرار گرفته باشد نوجوان بهخاطر امتیازاتی که از پایگاه میگیرد از نظر روانی و اجتماعی بهطور مناسب رشد کرده و تصور بهتری از خویشتن خواهد یافت، برعکس نوجوانی از طبقه پایین در مواجهه با نابرابریها احساس محرومیت و فقر میکند، این احساس پویاییهای ذهنی و فکری خلاق و کارآمد را در فرزندان طبقه محروم جامعه عقیم و جریان زندگی او را به سوی انفعال میبرد و در مورد تأثیر دوستان؛ هر کسی از چگونگی واکنش دیگران نسبت به رفتار خود به ارزیابی از رفتار خود میپردازد."