چکیده:
وقوع مستمر فرایندهای طبیعی، چهره متنوعی از چشم اندازها را در عرصه زمین فراهم آورده است. سرزمین ایران به سبب پویایی خاص خود، دارای چشم اندازهایی است که تفاوت های چشم گیری در تنوع آن دیده می شود. تفاوت در چشم اندازها منجربه ایجاد زمین بوم های گوناگون در صحنه طبیعی ایران گردیده و سپس ساختارهای اجتماعی ویژه ای در آن پدیدآمده که هریک قواعد و انتظام خاصی برای پایداری خویش دارند. بخشی از مولفه های پایداری این گونه زمین بوم ها مربوط به جلوه های گوناگون هنر آنها، ازجمله فرش دستباف است. فرش دستباف به عنوان یک هنر سرزمینی دارای ابعاد خاصی از هویت مکانی در زمین بوم های اجتماعی ایران است که ضمن وجود ویژگی های مشترک در همه جمعیت های یادشده، دارای افتراق های آشکاری نیز هست که برگرفته از افتراق هویت مکانی در زمین بوم های آنهاست.
بنابر آنچه بیان شد، تلاش نگارندگان در پژوهش حاضر برآن است تا با تمسک به تحلیل سینماتیک و بهره مندی از فضای نیچ و متد لوند در حیطه مطالعات میان رشته ای، ابعاد تازهای از تاثیرات فضا و مکان بر این هنر محور قرارگرفته و به این سوال نیز پاسخ داده شود که تفاوتهای چشم اندازی و مرایایی به دست آمده از فرایندهای محیطی به چه میزان در شکل گیری زمین بوم های اجتماعی ایران و هنر فرش دستباف این جمعیتها، تاثیر داشته است.
نتایج بررسی های به عمل آمده بیانگر این است که یکی از عوامل مهم در چینش زمین بوم های ایران به خصوص ایران مرکزی، مولفه های متغیر و متنوع محیطی آنهاست. این نسبت در افتراق های هنری این جوامع کاملا مشهود است به گونه ای که افتراق هنر فرش در این جوامع با درجات متفاوتی ظهور یافته است. از این نظر، بین جوامع روان و شهری بیشترین افتراق و بین جوامع روستایی و روان، کمترین افتراق وجوددارد.