چکیده:
نظر به این که، در غالب متون جامعه شناسی در حوزه فرهنگ، بر اهمیت زبان به عنوان کلیدی ترین عنصر نمادین غیر مادی فرهنگ تاکید شده است، بررسی ساختار کلامی مستتر در گزیده ای از مثل ها و تعبیر های کنایی فارسی به مثابه مطالعه ای در حوزه فرهنگ شفاهی توجیه می گردد. در مقاله حاضر، بررسی صورت بلاغی، نحوه خطاب، و شیوه بیان مثل ها و تعبیر های کنایی فارسی محور های اساسی مورد توجه درخصوص شناسایی ساختار زبانی در نظر گرفته شده است. روش تحقیق به کاررفته در پژوهشی که مقاله مزبور برگرفته از آن است کمی و شیوه گردآوری اطلاعات تحلیل محتوا است که یکی از متداول ترین شیوه ها در حوزه شناسایی هویت آثار ادبی است. این پژوهش از نوع اکتشافی است و فرضیه ای را به آزمون نمی گذارد. هدف این پژوهش، تمرکز بر بعد کلامی گزیده ای از مثل ها و تعبیر های کنایی است که در آثار مکتوب اندیشمندان مختلف گردآوری شده است؛ هرچند ممکن است امروزه برخی از این مثل ها دیگر به کار برده نشوند و با اصطلاحات دیگری جایگزین شده باشند. یافته های تحقیق، که ادعای تعمیم آن ها وجود ندارد، حاکی از آن است که صورت بلاغی تعبیر کنایی، نحوه خطاب غیر مستقیم به انسان، و شیوه بیان عاطفی بارزترین نمود ساختار کلامی در مثل ها و تعبیر های کنایی مورد بررسی اند. افزون بر این، مورد اخیر ـ عاطفه گرایی ـ فصل مشترک یافته های ساختار کلامی با یافته های این پژوهش در دو بعد دیگر آن، یعنی بعد ارزشی و بعد نگرشی است. این یافته را چنین می توان تعبیر کرد که تحلیل و فهم ساختار زبانی در متن فرهنگی و شرایط خاص اجتماعی، یعنی فضای گفتمانی سرشته در آن، تولید و دریافت می شود.