چکیده:
مقایسه اندیشه های کلامی نوبختیان و شیخ مفید در بستر میراث کلامی امامیه و معتزله، علاوه بر تبیین نقاط اختلاف آرای نوبختیان و شیخ مفید، نقش هر یک از آنان در این تطور اندیشه ای را نمایان می کند. این پژوهش نشان می د هد، نمی توان میزان هم نوایی و نزدیکی نوبختیان با معتزله را بیش از قرابت اندیشه های شیخ مفید با معتزلیان دانست، بلکه هر یک از آنان در موضوعات مختلف کلامی به فراخور مبانی و پیش فرض های کلامی خود دیدگاهی را ارائه کرده اند که گاه با معتزله و گاه با متکلمان امامی کوفه همسان است. از این رو، همانگونه که در آرایی مانند برخی فروعات وعده و وعید نوبختیان هم رای معتزله اند، شیخ مفید در مباحثی مانند معرفت و استطاعت، آرایی نزدیک به اندیشه معتزله را برگزیده است. همچنین بنا بر این تحقیق، اگر چه در برخی اندیشه ها نوعی هم رایی بین نوبختیان و شیخ مفید با معتزلیان مشاهده می شود، اما ریشه این اندیشه ها در آرای منقول از متکلمان امامی در مدرسه کوفه یافت می شود؛ از این رو، این هم رایی با معتزله الزاما به معنای تاثیر پذیری و وام گیری از معتزله و جدایی از پیشینه کلام امامیه نیست.
خلاصه ماشینی:
اختلاف دیگر شیخ مفید و نوبختیان در این است که شیخ مفید مانند معتزله معتقد به وجوب نظر بوده و اولین واجب را نظر در ادله معرفت خدا میداند.
شیخ مفید نیز از متکلمانی است که در توحید و صفات معتقد به نفی صفات زاید بر ذات است و در این اندیشه خود را در شمار اهل توحید میداند و اساسا در توحید و صفات بین امامیه و عموم معتزله تفاوتی نمیداند و هر دو گروه را در شمار اهل توحید میآورد (مفید، 1413ق (الف): 51-53) از این رو، میتوان ادعا کرد از دوران نوبختیان، معتزله و دیگران برداشت متفاوتی از اندیشههای کلامی امامیه در باب توحید و عدل داشتهاند و رویکرد کلامی مدرسه بغداد را متفاوت از مدرسه کوفه و همسوی با معتزله در نفی صفات و رد هرگونه تشبیه و تجسیم میدانستند.
در خداشناسی، نوبختیان و مفید در اندیشهای مشترک با واگرایی از دیدگاه عمومی متکلمان کوفی، توحید معتزلی را که نشانههایی از وجود آن در میان امامیه پیش از نوبختیان دیده میشود، برگزیدهاند و در مباحث جهانشناسی که مجادله در آن نتیجه آشنایی متکلمان مسلمان با آثار فلاسفه یونان بود و ریشه در کلام اولیه مسلمین نداشت، نوبختیان، بهخصوص ابومحمد در نتیجه تواناییای که در علوم اوائل داشت، آرایی را ارائه کردند که مورد توجه شیخ مفید ـ که در این مباحث به شدت از ابوالقاسم بلخی تأثیر گرفته است ـ قرار نگرفت و برعکس؛ معتزله بصره به آرای نوبختی توجه نشان داده، در تبیین اندیشه خود از آن بسیار سود بردند.