چکیده:
شخصیت حقوقی یکی از مهم ترین مفاهیم حقوقی است که گستره فراوانی در زندگی اجتماعی امروز دارد. با توجه به اینکه حق و تکلیف در فقه به مکلف نسبت داده شده و موضوع این دانش فعل مکلف است و از سوی دیگر در دوران معاصر، موضوعات غیر انسانی جایگاه ویژه ای یافته و برای آن ها نقشی همانند نقش انسان در بسیاری از حقوق و تکالیف در نظر گرفته شده است، این سوال مطرح می شود که آیا می توان موضوع فقه را تعمیم داد و شامل شخص حقوقی نیز دانست یا خیر؟ به طور ویژه، آیا مالکیت از ویژگی های شخص حقیقی است یا شخص حقوقی نیز می تواند مالک شود؟ به نظر می رسد شخص حقوقی نیز همانند شخص حقیقی می تواند موضوع حق و تکلیف قرار گیرد و دارای اهلیتی همانند اهلیت تملک باشد. ضمن اینکه شخص حقوقی در فقه نیز دارای سابقه است و بعضی از موضوعات فقهی همانند جهات عامه را می توان ذیل شخص حقوقی تحلیل کرد و ادله ای را برای صحت و وجود شخص حقوقی در فقه اقامه نمود.
Legal personality is one of the most important legal concepts. It has a wide realm in the contemporary social life. With regarding to Islamic jurisprudence (fiqh) which rights and duties (obligations) are attributed to legally competent in Islamic law and the subject of this knowledge is the act of to legally competent and from the other side in the contemporary period non-human subjects have a special position and have considered roles like human’s role in most rights and duties (obligations). Can the subject of Islamic jurisprudence (fiqh) being generalized to legal persons or not? Specifically، is it (possession or owning) the specification of the natural person or can the legal person be owner (possessor)? It seems that legal persons like natural persons can be considered the subject of rights and duties (obligations) and has competence like the possessing -owning property- competence. Besides، the legal person in Islamic jurisprudence (fiqh) has been mentioned before and some of Islamic jurisprudential issues like public interest can be analyzed under the legal persons and stated reasons to the validity and existence of legal persons in Islamic jurisprudence (fiqh).
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه حق و تکلیف در فقه به مکلف نسبت داده شده و موضوع این دانش فعل مکلف است و از سوی دیگر در دوران معاصر، موضوعات غیر انسانی جایگاه ویژهای یافته و برای آنها نقشی همانند نقش انسان در بسیاری از حقوق و تکالیف در نظر گرفته شده است، این سؤال مطرح میشود که آیا میتوان موضوع فقه را تعمیم داد و شامل شخص حقوقی نیز دانست یا خیر؟ به طور ویژه، آیا مالکیت از ویژگیهای شخص حقیقی است یا شخص حقوقی نیز میتواند مالک شود؟ تاریخ دریافت: 1/9/1392 ـ تاریخ پذیرش: 30/5/1393.
بنابراین، همان حقوق و تکالیفی که برای اشخاص حقوقی در حقوق وجود دارد برای آنها نیز در نظر گرفته میشود؛ از جمله مرحوم خوانساری در باب اقرار و لزوم اهلیت «مقر له» مینویسد: از آنجا که ملکیت جهت منعی ندارد، اقرار برای آن هم صحیح است؛ چراکه عقلا ملکیت آن را معتبر میدانند؛ همانند اینکه اگر عین دارای منفعتی را برای مسجد وقف نمایند، مسجد مالک این منفعت میشود (1405: 5/39).
همان گونه که این موضوعات غیر انسانی میتوانند مالک شوند و شخصیت حقوقی مستقل داشته باشند و شارع این امکان را برای آنها به رسمیت شناخته است، میتوان از طریق الغای خصوصیت گفت که اهلیت تملک برای دیگر موضوعات غیر انسانی نیز به ویژه در موضوعاتی که امروز در نظام حقوقی جدید شکل گرفتهاند، وجود دارد؛ چرا که جهات و عناوین عامه خصوصیت ویژهای ندارند و فقط مصادیقی از موضوعات غیر انسانی به شمار میروند."