چکیده:
در جریان انقلاب مشروطه، گروههای اجتماعی گوناگونی اعم از روشنفکران، علماء، اصناف و صوفیان نقشآفرینی کردند. برخی از اعضای این گروهها، در پی انقلاب مشروطه به صف هواداران انقلاب پیوستند و برخی دیگر هم یا به جبهه مخالفان گرویدند و یا مشی کاملا بیطرفانهای برگزیدند. صوفیان و درویشان نیز از جمله طیفهایی بودند که در این حادثه نقش داشتند. شعب مختلف نعمت اللهیه از جمله صوفیانی بودند که در جریان انقلاب مشروطه منشأ اثر شدند. در پژوهش حاضر در ابتدا جهتگیری اجتماعی و سیاسی هر یک از چهار شعبه طریقت نعمت اللهیه یعنی طرایق صفیعلیشاهی، گنابادیه، کوثر علیشاهی و مونس علیشاهی نسبت به مشروطه بررسی شده. و در ادامه به مسئله اساسی پژوهش حاضر، یعنی دلایل متفاوت بودن رویکردهای هر یک از این شعب به مسئله انقلاب مشروطه پرداخته شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که سه عامل: طبقه اجتماعی هواداران سلسله، رهبری سلسله و فضای اجتماعی – سیاسی مراکز سلسلهها، در اخذ جهتگیریهای سیاسی متفاوت این شعبهها بیشترین سهم را داشتهاند.
Different social groups such as intellectuals، scholars، traders، and Sufis were involved in costitutional revolution. Some of the members of these groups acted as advocates of revolutions and some others either joined the opponents or stayed neutral. Sufis and mystics were among those who played roles in the event. Sufis of different branches of Ne`matollahi were also among the ones who were considered as the main figures in the revolution. In the present study; first، social and political orientation of all the four branches of the doctrine Ne`matollahi called Safi Alishahi، Genabadiye، Kowsar Alishahi، and mounes Alishahi، toward parliamentary system is investigated. Then، the main point in this article، why the orientations of these branches were different from each other، is studied. The findings of the article reveals that three factors: 1. Social class of the partisans of the dynasty، 2. The leadership of the dynasty، and 3. Social and political atmosphere of centers of dynasties had the most influential role in forming different orientations among the branches.
خلاصه ماشینی:
اما مظفرالدین شاه، به طور کل در برخورد با اینگونه مسائل از تسامح و تساهل بیشتری برخوردار بود و لذا این چهار فرقه در جریان انقلاب مشروطه، در فضای اجتماعی و سیاسی ایران حضور داشتند و توانستند منشأ اثر گردند.
لذا ظهیرالدوله تلاش داشت که با وارد کردن اصول مشروطهخواهی و انجام فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در انجمن، نارسایی و ناکارآمدی نظام سیاسی موجود را از طریق این فعالیتها نشان دهد و حکومت مشروطه را به عنوان طرحی نو برای اداره مملکت معرفی کند.
چنانچه در شیراز شخصی به نام عبدالکریم معروفعلی که چند سالی در تهران از مریدان صفیعلیشاه بود و به فرقه نعمت اللهی وارد شده بود، روزنامه اخوت را به طور هفتگی منتشر میکرد (براون،1327: 67).
با همه محافظهکاریها و مراعاتی که انجمن اخوت در جریان مشروطه از خود نشان داد، در جریان به توپ بسته شدن مجلس به فرمان محمدعلی شاه و شروع استبداد صغیر، انجمن اخوت که گرایش رئیس و اعضای آن به مشروطیت بر کسی پوشیده نبود، مورد قهر محمدعلی شاه واقع شد و به فرمان او بلافاصله بعد از بمباران مجلس، خانه ظهیرالدوله را که مقر انجمن اخوت بود، ویران ساختند و کتابخانه و دیگر اموالش را به غارت بردند (تفرشیحسینی،1351: 127) و فرزندش ظهیر السلطان هم جزء بازداشتشدگان معروف باغ شاه بود (براون،1338: 218).
این شاخه از کوثرعلیشاهی، در تهران به فعالیت خود ادامه داد و به جهت زهد و سلوک درونی و رفتار کاملا محتاطانه، از تعرض بدخواهان طریقت به دور ماند و در جریان مشروطه هم در منابع نامی از آنها برده نشده است.