چکیده:
ادبیات تطبیقی یکی از دانش های نوپا، مفید و کارآمدی است که ادبیات کلیه ملل جهان را در مجموعه ای به هم پیوسته و مقوله ای واحد(علیرغم اختلافات شکلی و زبانی ) معرفی می کند. مسلما بسیاری از شاعران ایران زمین با سایر شاعران جهان (از جمله شاعران عرب) در شعر و زبان همانندی دارند. در آثار هر شاعری مضامین مختلفی مانند مضامین ادبی، سیاسی و اجتماعی به چشم می خورد، اما میان اشعار ملکالشعرای بهار و محمود سامی البارودی دو شاعر معاصر ایرانی و عرب، همانندی های بسیاری وجود دارد. با توجه به همانندی های شعر این دو شاعر در این مقاله، سعی بر آن است تا مضامین مشترک شعری آنان مورد بررسی قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
او برای رهایی جامعه از دست دشمنان خارجی، و قطع نفوذ آنان در ایران به یادآوری مفاخر قوم ایرانی میپرداخت و بر احساسات مذهبی مردم انگشت میگذاشت و آنها را تحریک میکرد(فصلنامه مطالعات ادبیات تطبیقی، شماره 15: 122-97): هـــان ایرانیان، ایران اندر بلاسـتمرکز ملک کیان در دهان اژدهاست ممـلکت داریوش دستخوش نیکلاسـتغیرت اسلام کو جنبش ملی کجاســت (دیوان، ج 1: 199) از جمله اغراض قدیمی که بارودی لباس جدیدی بر آن پوشاند، و شخصیت او به وضوح در آن ظاهر شد شعر سیاسی وطنی بود؛ که از او رهبری محبوب ساخت و به آن سبب زندانی و تبعید شد، که این مسئله از نفس تسلیمناپذیر او، که دشمن ظلم و ستم و دوستدار عدالت و برابری بود، سرچشمه میگرفت.
این قصیده را در سال 1312خورشیدی که بهار برای سومین بار به زندان افتاد، بر حسب حال سروده و در آن از سعایت غمازان و حسد حاسدان که موجب گرفتاری وی شده بودند، یاد کرده و به رسم شعرای بزرگ سلف، از عظمت مقام و شهرت خویش سخن گفته است: کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مراگر به مصر و شام باشم یا به بغداد و دکنور به سوی برلن و پاریس و لندن بگذرمدر کلام پارسی امروز شخص اولمتا گران بد گوهر دانش، گرامی داشتـند همتی یاران که بگذشته است آب از سر مرامیدهند از قدردانی جا به روی سر مراصیت فضلم کیسه پر سازد ز سیم و زر مراوز فنون مختلف باشد بسی زیور مراکارفرمایان دانشمند، چون گوهر مرا (دیوان، ج 1: 609) فخر و حماسه از جمله اغراضی است که در شعر بارودی وجود دارد؛ او در حماسه ابداع به خرج داده است؛ زیرا خود در میدانهای نبرد شرکت میکرد، و شاهد جنگ و یورش اسبها و گلولهباران و غرش توپهای جنگی بود.