چکیده:
ریختشناسی، روشی نوین در حوزة نقد و تحلیل آثار ادبی است که برای اوّلین بار از سوی ولادیمیر پراپ (فرمالیست روسی) در سال 1928 م. مطرح شد. پراپ در کتاب خود با عنوان ریختشناسی قصّههای پریان با بررسی صد قصّة جنّ و پری نشان داد قصّههای عامیانه، علیرغـم تکثّـر و تنـوّع ظـاهـری، از عملکردها و کنشهای یکسانی پیروی میکنند؛ در نتیجه قصّهها از ساختار روایی همسانی برخوردارند؛ همچنین وی مدّعی شد که نه تنها قصّههای عامیانه، بلکه داستانهای اساطیری نیز این قابلیّت را دارند که از عنصر روایی واحدی تبعیّت کنند. در این پژوهش ابتدا دو داستان «رام و سیتا» و «زال و رودابه» مطالعه و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل دادهها به تطبیق ومقایسة ریختشناسی این دو داستان پرداخته شدهاست. این مقاله سعی دارد به بررسی ساختار داستان عاشقانة «رام وسیتا» از کتاب رامایانا و داستان «زال و رودابه» از شاهنامه، بپردازد و الگوی روایی این دو را استخراج و مقایسه کند.
خلاصه ماشینی:
ریختشناسی قصّههای «رام و سیتا» و «زال و رودابه» 1 الیاس نورایی 2 استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه رازی مرضیه ارتباط 3 دانشجوی کارشناسیارشد زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه رازی چکیده: ریختشناسی، روشی نوین در حوزة نقد و تحلیل آثار ادبی است که برای اوّلین بار از سوی ولادیمیر پراپ (فرمالیست روسی) در سال 1928 م.
پراپ در کتاب خود با عنوان ریختشناسی قصّههای پریان با بررسی صد قصّة جنّ و پری نشان داد قصّههای عامیانه، علیرغـم تکثّـر و تنـوّع ظـاهـری، از عملکردها و کنشهای یکسانی پیروی میکنند؛ در نتیجه قصّهها از ساختار روایی همسانی برخوردارند؛ همچنین وی مدّعی شد که نه تنها قصّههای عامیانه، بلکه داستانهای اساطیری نیز این قابلیّت را دارند که از عنصر روایی واحدی تبعیّت کنند.
5. برقراری تعادل مقطعی: رام و سیتا برای تاجگذاری به آیودیا بازگردانده میشوند؛ تاجگذاری میکنند و بار دیگر زندگی باشکوه آنها آغاز میشود؛ امّا این آرامش و تعادل را نمیتوان برقراری تعادل ثانویه نامید؛ چراکه با کنشی دیگر، حرکت داستان تغییر میکند و پیرفت داستان با چالشی دیگر رو به رو میشود.
2. بر هم خوردن تعادل: (عامل این کنش، شرارت نیست بلکه عشق است) زال با شنیدن وصف زیباییهای رودابه (دختر مهراب)، عاشق و دلداده میشود.
3. جدال و ایجاد آشفتگی: (عامل اصلی جدال، تضادّ نیروهای اهریمنی - اهورایی دو قوم مختلف ترک و ایرانی است) زال با موبدان ماجرای عشق خود را در میان میگذارد؛ امّا موبدان رودابه را از نژاد ضحّاک اهریمنی (دیرینه دشمن ایران) میدانند و با ازدواج این دو از دو تیرة متضاد، مخالفند.