چکیده:
با تحلیل تعریف ابنسینا از طبیعت میتوان اصول کلی طبیعتشناسی سینوی را استنباط کرد. این اصول چهارگانه عبارتاند از: عاملیت طبیعت، مباشرت طبیعت، شیء طبیعی، و بالذاتبودن تأثیرات طبیعت. این اصول هرچند در آثار ابنسینا، دارای توالی منظمی نیست، از ارکان تعریف طبیعت و تفسیر ابنسینا بر آن ارکان، قابل استنباط است. از مهمترین رهاوردهای پذیرش این اصول آن است که طبیعت عامل مباشر حرکت، سکون و تعادل اشیا است و مبدئیت آن برای حرکت اشیا در همة حرکات طبعی، قسری، و حتی ارادی جاری است. همچنین بر پایة این اصول آشکار میشود که اشیای طبیعی استحقاق ذاتی دارند که واجد ویژگیهای طبیعی باشند. از این رو، ابنسینا ویژگیهای طبیعی را همسنگ ویژگیهای ذاتی میداند که از ذات اشیا برخاستهاند و اشیا به صورت ضروری واجد آنها هستند.
خلاصه ماشینی:
به هر تقدیر، ابن سینا در عبارتی شبیه به عبـارت ارسـطو (ارسـطو، ١٣٨٥: a ١٩٣، ٥٧)، طبیعت را چنین تعریف می کند: «مبدأ اول حرکت و سکون شیئی است که [این مبدأ] در آن شی ء است به صورت بالـذات نه بالعرض »٢ (ابن سینا، ١٤٠٤ ج: ١/ ٣١).
همان طور که از سایر عبارات ابن سینا برمی آید، عاملیت قوة طبیعت ، همان فاعل بودن آن است که از او در جسم متحرک ، تحریـک حاصـل مـی شـود (ابـن سـینا، ١٤٠٤ ج: ٣/ ٣٢؛ طوسی ، ١٣٧٥: ١/ ٦)؛ به دیگر سخن ، عاملیت داشتن قوة طبیعت بر انجام فعل دلالـت دارد.
نتیجة دیگری که ابن سینا از فرض موقعیت موضع طبیعی می گیرد آن است که تا زمـانی که شی ء در موضع طبیعی باشد این ویژگی ها برای آن شی ء ضروری هستند و بلافاصله بـا از دست دادن شرایط مقتضی مانند پیدایش تأثیری از شی ء خارجی یا تأثری نسبت بـه آن ، ممکن است در این ویژگی ها تبدل صورت گیرد.
٣ میل و قوة طبیعت به باور ابن سینا، میل ٥ از آثار عاملیت طبیعت اسـت (ابـن سـینا، ١٤٠٠: ١١٠) طبیعـت بـا در اختیار داشتن این حالت ، حرکت جسم را به سمتی هـدایت مـی کنـد کـه براینـد نیروهـای واردشده بر جسم در همان جهت است .
به این ترتیب ، سرانجام نیروهای واردشده به اشیا یا در جهت هدایت آن هـا بـه سـمت ویژگی های طبیعی است که در این صورت ، طبیعت اشیا آن ها را تعدیل کـرده و موجبـات تسکین اشیا را پدید می آورد یا منجر به تحریک مجدد اشیا می شود (ابن سینا، ١٣٨٣: ٥٣).