چکیده:
برخی از روایات معصومین قابلیت انطباق بر همه مکانها و زمانها را ندارد و مخصوص حوادث یا مواقعی است که در زمان معصوم(ع) اتفاق افتاده و به اصطلاح فقها قضیه خارجیه است. آیا این مسئله به معنای آن است که اینگونه روایات مخصوص همان دوران است و اعتباری برای اعصار آینده ندارد؟ چگونه میتوان در هر عصری و به خصوص عصر حاضر به اینگونه روایات عمل نمود و از آنها حکم دینی را استنباط نمود؟ یکی از مهمترین ابزارها برای حل این مسئله شناخت سبب صدور و فضای صدور است که علاوه بر اینکه کمک میکند روایات ناظر به قضایای خارجی را تشخیص بدهیم، به کاربردی بودن اینگونه روایات نیز کمک میکند؛ به این معنا که مجموعهای از شرایط و اسباب باعث میشود که روایت از معصوم صادر شود که با دستیابی به هدف اصلی معصوم از ایراد سخن و علت اصلی حکم، میتوان به باطن و روح احادیث دست یافت و بدین طریق در همه زمانها و مکانها مورد استفاده قرار داد. شایان ذکر است که این روش به طور کلی با روش قیاس متفاوت میباشد چه اینکه سبب و علت اصلی در این روش بر خلاف روش قیاس به صورت صریح و نص مشخص و روشن میشود. این مقاله در صدد توضیح چگونگی تاثیر سبب صدور در پویایی اجتهاد است. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
آیا این مسئله به معنای آن است که اینگونه روایات مخصوص همان دوران است و اعتباری برای اعصار آینده ندارد؟ چگونه میتوان در هر عصری و به خصوص عصر حاضر به اینگونه روایات عمل نمود و از آنها حکم دینی را استنباط نمود؟ یکی از مهمترین ابزارها برای حل این مسئله شناخت سبب صدور و فضای صدور است که علاوه بر اینکه کمک میکند روایات ناظر به قضایای خارجی را تشخیص بدهیم، به کاربردی بودن اینگونه روایات نیز کمک میکند؛ به این معنا که مجموعهای از شرایط و اسباب باعث میشود که روایت از معصوم صادر شود که با دستیابی به هدف اصلی معصوم از ایراد سخن و علت اصلی حکم، میتوان به باطن و روح احادیث دست یافت و بدین طریق در همه زمانها و مکانها مورد استفاده قرار داد.
شاید بتوان برای اسباب صدور عام، اصطلاح «فضای صدور» را به کار برد و اینگونه فضای صدور را تعریف نمود: فرایند درک و تفسیر متن با زمینههای فکری، اجتماعی، تاریخی و فرهنگیای که در زمان خلق اثر و تکوین متن و گفتار، مؤلف را احاطه کرده و او در آن جغرافیای خاص فرهنگی، اجتماعی و تاریخی به خلق اثر پرداخته است، در ارتباط است واین مطلب در جای خود یک اصل عقلایی در گفتمان متعارف بشـری است که در تحلیل، تفسیر و معناشناسی یک متن، نوشتار یا گفتار یک اندیشمند، فضای کلی و آهنگ سخن وی را باید مورد عنایت قرار داد و با توجه به آن جهتگیری محوری، از میان معانی نهفته و محتمل در کلام، احراز کرد و در پرتو تناسب سیاق کلام، مراد وی را بازشناسی نمود.