چکیده:
یکی از پرسش های بسیار مهم در عرصة هنرپژوهی و بلکه اساسی تـرین آنهـا، پرسـش از زیبایی و مبانی آن، به عنوان پایة گفتمان هنری و زیبایی شناسانه است . با توجـه بـه اینکـه هر مکتبی بنا بر چارچوب فکری خود، مبانی ویژهای برای زیبایی شناسی مطرح می کند، در این پژوهش تلاش شده مبانی زیبایی شناسی بر اساس دستگاه عرفان اسلامی استخراج و سازماندهی شـوند. از آنجـایی کـه وجـود و شـناخت زیبـایی ارکـان و مقـومهـای اصـلی زیبــایی شناســی هســتند، در ایــن نوشــتار از مبــانی زیبــایی شناســی عرفــانی در حــوزة هستی شناختی بحث خـواهیم کـرد. هرچنـد ایـن نوشـتار در صـدد مقایسـة بـین مبـانی زیبایی شناسی در عرفان اسلامی با هنر معاصر نیست ، امـا از خـلال مباحـث آتـی روشـن خواهد شد که در بسیاری از موارد عرفـان اسـلامی دارای ابـداعات و مبـانی تاسیسـی در زیبایی شناسی است که می تواند توجه پژوهندگان فلسفة زیبایی و هنر معاصر را به عرفـان اسلامی جلب نماید.
خلاصه ماشینی:
تأملی در مبانی هستی شناختی زیبایی شناسی در مکتب عرفانی ابن عربی محمد فنایی اشکوری ∗ (نویسنده مسئول ) ∗∗ علی کریمیان صیقلانی چکیده یکی از پرسش های بسیار مهم در عرصة هنرپژوهی و بلکه اساسی تـرین آنهـا، پرسـش از زیبایی و مبانی آن، به عنوان پایة گفتمان هنری و زیبایی شناسانه است .
آنچه گذشت از آن جهت در زیبایی شناسی عرفان اسلامی نقش مبنایی دارد که در فرض تجلی ، افزون بر وابستگی وجودی تام و تمام ظهورات به منبع خود که همان تشأن است ، صـفات نیـز دائمـا از همـان منبع تجلی می یابند و بر این اساس ، سریان زیبایی و نیز مدارج آن تفسیر دیگری خواهد یافـت .
بازگشت مظاهر هستی به حضرت حق از آن جهت نقش مبنایی در زیبایی شناسی عرفانی دارد کـه بـر اساس آن ، نه تنها از کثرت مظاهر به وحدت ذات می رسیم بلکه این نکته هم اثبات می شـود کـه اگـر در هستی ناسوتی ، زیبایی و جمال وجود دارد، پس اصل وجود که یکی بیش نیست هم زیبـا اسـت ، چنانکـه اثبات صفات ثبوتی دیگر نیز از همین راه میسر است .
از این رو، دربارة گسترة زیبایی نیز عارفان به همان ادلة هستی شناسی تمسک جسته (جلوه ، ١٣٧٥، ص٢٧٦؛ آشتیانی ، ١٣٦٠، ص٣٥) و معتقدند هستی یک وجود واحد بسیط و شخصی اسـت و در آن عـدم کـه منشـأ انتزاع زشتی است راه ندارد (ابن عربی ، بی تا، ج٣، ص٤٤٩).