خلاصه ماشینی:
مجلّه دانشکده ادبیّات شمارۀ 4 سال اول تیرماه 1333 یک مثنوی گمشده از دورۀ غزنویان ورقه و گلشاه عیوقی بقلم:دکتر احمد آتش استاد زبان فارسی در دانشگاه استانبول دورۀ غزنویان یا دورۀ سلطان محمود غزنوی(سلطنت در سالهای 378-421) یکی از دورههای مهم و رونقدار ادبیات فارسی است:زبان فارسی از طرفی اقلا در ساحت نظم موقع و جای عربی را بطور قطعی احراز کرده،از طرفی دیگر با لشکرهای سلطان محمود بر هندوستان مستولی شده و در آنجا موقع یک زبان ادبی گرفته است.
پارسال چون در کتابخانۀ موزۀ سرای طویقاپو کتابی که در دفتر بنام«در ستایش سلطان محمود»قید شده بود میخواندم دیدم که این عنوان از عنوان فصلی که در سرورق دوم این کتاب بود گرفته شده و خود کتاب یک مثنوی بنام ورقه و گلشاه است که عیوقی برای سلطان محمود غزنوی نوشته است.
مثلا ربیع بن عدنان در آن وقت که گلشاه را دید این غزل را گفت1: {Sایا ماه گل چهردل خواه من#دراز از تو شد عمر کوتاه من# اگر وصل من خوار آید ترا#نهد بخت بر مشتری گاه من# منم شاه گردنکشان جهان#تو شاه ظریفانی و ماه من# گرم در چه غم نخواهی فکند#چرا کندی اندر ز نخ چاه منS} همچنین چون ورقه از گلشاه دور افتاد اضطرابات خویش را بدین غزل ترنم کرد2: {Sکجا رفتی ای دل گسل یار من#مگر سیر گشتی ز دیدار من# نجستم بتا هرگز آزار تو#چرا جستی ای دوست آزار من# چگونست بیمن بتا کار تو#که با جان رسید از عنا کار من# ز من زارتر گردی اندر فراق#اگر بشنوی نالۀ زار من# بر تست زنهار جان و دلم#نگه دار زنهار زنهار منS} این مثنوی ورقه و گلشاه عیوقی که در حق مؤلفش غیر از آن اقتباساتی که در لغت فرس اسدی است چیزی بدست نتوانستم آورد از چند حیثیت از برای تاریخ ادبیات ایران و تاریخ ادبیات ترک و عرب اهمیت فوقه العاده دارد.