چکیده:
مفوضه از گروه های غالی شیعی بودند که اگرچه اعتراف به مخلوق و حادث بودن پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) داشتند، اما معتقد بودند که خداوند آنان را در آغاز آفرینش آفرید؛ سپس کار خلق و رزق و تدبیر جهان را به آنان تفویض نمود. ازسوی دیگر حکمای شیعی پیرو ابن عربی با طرح نظریه «حقیقت محمدیه» چنین عنوان می کردند که خداوند برای جلوه گر ساختن خود و برای آنکه خود را در هستی متجلی سازد، ابتدا موجودی را آفرید و سپس از وجود او عالم را به وجود آورد. آنان از این موجود نخستین با تعبیر «حقیقت محمدیه» نام می بردند که معادل عقل اول در نظام فکری مشائیان بود. این دو نظریه اگرچه شباهت هایی در ابتدای امر دارند، اما تفاوت ماهوی آنها بسیار بیش از تشابه ظاهری آنهاست؛ در این تحقیق به این تفاوت ها و شباهت ها اشاره خواهیم کرد.
Mofawwizih was one of the prevalent Shiite sects. Although this sect admits that the prophet Muhammad and Imams were legitimate، they believed that God has created them in the beginning of creation; then delegated the affairs of creation، sustenance and management of the world to them. On the other hand، Shiite sages who were Ibn Arabis followers، putting forward the idea of Muhamadian Truth، had been claiming that God has created a creature in the beginning and then created the world from his existence in order to manifest Himself in the world. They have interpreted this first creature asMuhammadian Truth which was equal to the first wisdomin conceptual systems of peripatetic philosophers. Although these theories have similarities on the first glance، their substantial differences are more evident than their apparent similarities. This study deals with these differences and similarities.
خلاصه ماشینی:
"اکنون نوبت آن است تا تناسب این دو نظریه بررسی شود و به این سؤال اصلی جواب داده شود که آیا پذیرش اندیشه حقیقت محمدیه، نوعی بازگشت اندیشههای غالیانه درباره پیامبر| و ائمه^ در میان اندیشمندان شیعی است؟ این مطلب از چند جنبه قابل بررسی است: مفوضه کار خلقت عالم را تفویضشده ازجانب خداوند به حضرات معصومین^ دانستهاند، اما در میان آرا ابنعربی و پیروان وی، اولین تعین یک مفهوم است و نه یک شخص یا اشخاص خاص.
مفوضه در اعتقاد خود قائل به واگذاری کار خلقت و رزق به حضرات معصومین^ بودند، اما در اعتقاد ابنعربی و پیروان شیعی او، «اولین تعین» حقیقت محمدیه است که حضرت حق از وجود آن عالم را خلق کرد و پیداست که این تعبیر بهمعنای تفویض خلقت به شخص یا حتی مفهومی خاص نیست، بلکه درواقع نمود خلقت بهواسطه حقیقت محمدیه است.
چراکه به یمن وجود حقیقت محمدیه است که هستی از کتم عدم به عرصه وجود درآمد، کمااینکه تا آن تعین نخست نبود، هیچگاه مراتب دیگر عالم (ازلاهوت، گرفته تا لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت) به شرف وجود مفتخر نمیشد، و این معنی همان است که در بیان حضرت خاتمالاوصیا حضرت حجت بن الحسن المهدی# اینگونه تعبیر شده امام خمینی درباب تقابل این دو تفکر در مرحله نخست برای رفح اتهام تفویض خلقت در نظریه حقیقت محمدیه، به قائده الواحد متوسل شده، مینویسند: «بعضی از دراویش گویند: تفویض امر به علی× شده است، و بعضی گفتهاند: تفویض امر به عقل اول شده است."