چکیده:
یکی از اعتقادات مهم مسیحیان، اعتقاد به گناه ذاتی است. براساس این اعتقاد، حضرت آدم(ع) از میوة شجرة معرفت نیک و بد خورد، درحالیکه خداوند او را از خوردن آن نهی کرده بود. این عمل و گناه، نهتنها موجب سقوط آدم(ع) گردید، بلکه همة ذریة او را نیز آلوده کرد. آگوستین و پلاگیوس دو تن از دانشمندان بزرگ مسیحیت و از مهمترین نظریهپردازان در زمینة گناه ذاتی هستند که تقابل دیدگاههای آنان در این زمینه میتواند بسیار جالب توجه باشد. این مقاله با رویکرد تحلیل محتوا، بررسی این آموزه را براساس دیدگاه آگوستین و پلاگیوس بر عهده دارد.
The belief in inherent sin is one of the important beliefs in Christianity، according to which، Adam ate the fruit of the tree of knowledge on good and bad while God had forbidden him. This act and sin not only descended Adam but also polluted all his offspring. Agustin and Pelagius are two great Christian thinkers and the most important theorists of inherent sin، and confrontation between their views about inherent sin can be very noteworthy. Using content analysis approach، the present paper reviews this doctrine based on Pelagius and Agustin's views.
خلاصه ماشینی:
"شناخت بهتر و تبیین کامل تر از مسئلة گناه ذاتی، از منظر آگوستین متوقف بر فهم مراحل زیر می باشد: مرحلة اول (خلقت انسان): از نگاه آگوستین، ذات و ماهیت انسان به گونه ای خلق شده که از یک سو، توان دست یافتن به نور حقیقت را دارد و از سوی دیگر، ممکن است به وسیلة امیال داخلی و خارجی اش، خودش را گم کند و از رسیدن به نور حقیقت باز بماند (Du Roy, 1981, V.
آگوستین در فصلی دیگر از کتاب شهر خدا، مسئلة انتقال گناه به سایر اعقاب آدم علیه السلام را این گونه بیان می کند: انسان که در ارادة خود فاسد و سزاوار محکومیت بود، فرزندانی فاسد و محکوم به دنیا آورد؛ زیرا همة ما در آن یک انسان بودیم، چون همه همان انسانی بودیم که به وسیلة زنی که قبل از گناه از خود او بنا شده بود، در گناه سقوط کرد؛ زیرا صورت مخصوصی که ما به عنوان افراد باید در آن زیست کنیم، هنوز آفریده نشده و به ما داده نشده بود.
نویسنده ای مسیحی دیدگاه آگوستین از گناه ذاتی را در هفت بند ذیل خلاصه کرده است: خداوند انسان را در ابتدا و اصل به صورت خویش آفرید؛ یعنی او را در شناخت و نیکویی و پاکی و اختیار و جاودانگی مانند خود آفرید و او را سلطان خلائق قرار داد، به همین جهت، او قدرت بر اختیار نیک و یا بد را داشت و می توانست مطابق سرشت اخلاقی خویش مشی کند."