چکیده:
از آنجا که سخنان شطحآمیز عرفا، شایبه کفر و زندقه را دربارة گویندة خود برمیانگیزاند، پیوسته از سوی
عارفان بزرگ مورد بحث قرار گرفته و برای آن دلایل و خاستگاه هایی ذکر شده است. از جمله بزرگانی
که برای پاکیزه نگاه داشتن طریقه عرفانی خود بسیار کوشیده و در توجیه و تبیین سخنان وحدت وجودی
دیگر عارفان، بسیار همّت گمارده، مولانا جلال الدّین بلخی است. با آنکه او به مباحث و سخنان صوفیانی
چون حلاّج و بایزید، که از آن بوی وحدت وجود به مشام جان میرسد، اعتقاد دارد و به ایشان ارادت
میورزد، به مرتبه و مقام راهبری خود نیز به خوبی آگاه است و این موجب میشودکه تا حدّ امکان از
بیمحابا سخن راندن در میان هرجمع، بپرهیزد و پیوسته حدود درک مخاطب خود را در نظر داشته باشد.
پرهیز مولانا از شطّاحی موجب شده است تا با ظرافت و باریک اندیشی، شیوهای ابداع کند که ما نام
بر آن نهادهایم. به نظر میرسد او،آگاهانه این روش جدید و طرز خاصرا برگزیده است تا « شطح تمثیلی »
هم از خردهگیری منکران در امان باشد و هم"درد اشتیاق"خود را شرح کند. این مقاله، به بررسی دیدگاه
مولانا در بارة شطّاحی و شطّاحان و نیز شیوة خاصّ او در شطّاحی میپردازد و در پایان، ویژگیهای این
طرز بیان را برمیشمارد.
خلاصه ماشینی:
شطح تمثیلی در سخن مولانا جلال الدین بلخی (هوشیاری ورای مستی ) * فاطمه همایون ** احمد امین چکیده از آنجا که سخنان شطح آمیز عرفا، شایبۀ کفر و زندقه را دربارٔە گویندٔە خود برمیانگیزاند، پیوسته از سوی عارفان بزرگ مورد بحث قرار گرفته و برای آن دلایل و خاستگاه هایی ذکر شده است .
(همان ، دفتر پنجم : ٨٥١، ابیات ٢٣٥٦-٢٣٦٣) از آنجا که مولانا در جامعـه ای مـیزیـد کـه در آن، سـخنان بزرگـان و صـافیان روزگـار، دست مایه ای برای ریا و عرضۀ خودخواهی های خلق قرار میگیـرد، درحـال هوشـیاری ، خـود و دیگران را از بر زبان راندن سخنانی شبیه سخن حلاج و بایزید که برآمده از عقیده بـه وحـدت وجوداست ، بر حذر میدارد و تأکید میکندکه سخنان این بزرگان در عالم مسـتی بـر زبانشـان جاری شده است و آنان خود نیز از اینگونه کلمات دوری میجسته اند.