چکیده:
از جمله بحث های پیچیده در بلاغت فارسی «حصر و قصر» در علم معانی است. دشواری موضوع از یک سو و تقلید و تاثیرپذیری محض از قواعد و شیوه های حصر و قصر زبان عربی و تطبیق آن با نمونه های زبان فارسی از سوی دیگر، همچنین، تفاوت ساختاری و نحوی این دو زبان با یک دیگر، از جمله عوامل پریشانی نوشته های صاحبان این فن در بلاغت فارسی است. برای نمونه، آیا آن چه در آغاز جملات محصور در زبان فارسی می آید مثل زبان عربی همیشه مقصور است؟ یا حصر و قصر فقط در جملات اسنادی است؟ آیا تکرار موجب حصر می شود؟ سوالاتی از این قبیل ذهن مدرس را هنگام تدریس به خود مشغول می کند. در این مختصر کوشش شده است ضمن نقد آرا و عقاید علمای بلاغت در این خصوص، حدود و حریم موضوع مورد بحث در بلاغت فارسی روشن و مشخص شود.
خلاصه ماشینی:
" ﮔﺎﻫﻲ ﻫﻢ اﻣﺜﺎل و ﺷﻮاﻫﺪ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻮﺿﻴﺤﺎت درﻫـﻢ آﻣﻴﺨﺘـﺔ ﻋﺮﺑـﻲ اﺳـﺖ (← آﻫﻨـﻲ، 0631: 38 - 68؛ ﺣﺴﺎم اﻟﻌﻠﻤﺎ، ﺑﻲﺗﺎ: 701- 801؛ رﻧﺠﺒﺮ، 5831: 79 - 89) و در ﺑﺮﺧﻲ ﻣـﻮارد ﻧﻴﺰ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎ در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻮع ﺣﺼﺮ و ﻗﺼﺮ درﺳﺖ ﺑﺮﻋﻜﺲ ﻫﻢ اﺳﺖ: ﺑﻪ ﺗﺴﺒﻴﺢ و ﺳـﺠﺎده و دﻟـﻖ ﻧﻴﺴـﺖ ﻋﺒﺎدت ﺑﻪﺟﺰ ﺧﺪﻣﺖ ﺧﻠـﻖ ﻧﻴﺴـﺖ (ﺳﻌﺪی، 9631: 55) در اﺻﻮل ﻋﻠﻢ ﺑﻼﻏﺖ اﻳﻦ ﻣﺜـﺎل ﺑـﺮای ﻗﺼـﺮ ﺻـﻔﺖ ﺑـﻪ ﻣﻮﺻـﻮف آورده ﺷـﺪه اﺳـﺖ (← رﺿﺎﻧﮋاد، 7631: 682) و ﻫﻤﺎن ﻣﺜﺎل در ﺑﻴﺎن و ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻧﻤﻮﻧﻪای ﺑﺮای ﻗﺼﺮ ﻣﻮﺻﻮف ذﻛﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ (← ﺷﻤﻴﺴﺎ، 4731: 961).
در ﻣﻴﺎن اﻧﻮاع ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪیﻫﺎی ﺣﺼﺮ و ﻗﺼﺮ از دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺻﻔﺖ و ﻣﻮﺻﻮف، ﺣﻘﻴﻘﻲ و اﺿﺎﻓﻲ و اﻓﺮاد و ﻗﻠﺐ و ﺗﻌﻴﻴﻦ، از ﻧﻈﺮ زﻳﺒﺎﻳﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺗﺸـﺨﻴﺺ ﻗﺼـﺮ ﺻـﻔﺖ ﻳـﺎ 5 ﻣﻮﺻﻮف ﻫﻢ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﻓﻬﻢ ﻣﻘﺼﻮد ﻣﺆﻟﻒ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﻮاع دﻳﮕﺮ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﻴﺶﺗﺮی اﺳﺖ و ﻫﻢ ﺑﻴﺶ از اﻧﻮاع دﻳﮕﺮ ﻣﻮرد اﺧﺘﻼف ﻣﻴﺎن ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان اﺳﺖ؛ ﻟﺬا در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ از ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺿﻤﻦ ﻧﻘﻞ دﻳﺪﮔﺎهﻫﺎی ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻛﺘﺐ ﺑﻼﻏﻲ ﻣﺸﻬﻮر و ﻋﻤﺪه در ﺣﻮزة ﺑﻼﻏﺖ ﻓﺎرﺳﻲ ﺑﻪ ﻧﻘﺪ آرا و ﻋﻘﺎﻳﺪ آﻧﺎن ﻧﻴﺰ ﻣﻲﭘﺮدازﻳﻢ ﺗﺎ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﺤﺚ و اﻫﻤﻴـﺖ ﻣﻮﺿـﻮع ﺑـﺮای ﺧﻮاﻧﻨـﺪﮔﺎن و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان روﺷﻦﺗﺮ ﺷﻮد: آﺋﻴﻦ ﺳﺨﻦ: از ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﺣﻮزة ﺑﻼﻏﺖ ﻓﺎرﺳﻲ ﺑﻪﺻﺮاﺣﺖ درﺑـﺎرة ﺣﺼـﺮ و ﻗﺼﺮ ﺑﺤﺚ ﻛﺮده اﺳﺖ ذﺑﻴﺢاﷲ ﺻﻔﺎﺳﺖ."