چکیده:
بحار الانوار مهم ترین و مفصل ترین تالیف علامه مجلسی و از مهم ترین و گسترده ترین جوامع حدیثی شیعه است. تعلیقات علامه طباطبایی که نماینده تفکر فلسفی حکمت متعالیه در دوره معاصر است، به طور عمده مشتمل بر نقد دیدگاه های علامه مجلسی است. بررسی تحقیقی و تفصیلی تر این تعلیقه ها، ضمن آنکه تلاشی در جهت تقویت و احیای سنت تعلیقه نویسی و نگاه انتقادی به میراث گذشته محسوب می شود، می تواند گامی موثر در شناسایی تفاوت رویکردها و منظومه فکری این دو اندیشمند دینی تاثیرگذار و توجه به نقاط اشتراک و افتراق آنها به حساب آید. این مقاله صرفا عهده دار تبیین، تشریح، تحلیل، نقد و بررسی دو تعلیقه از تعلیقات علامه طباطبایی که چالش برانگیزتر بوده است، می باشد. تذکر این نکته ضروری است که از آنجا که دیدگاه های علامه مجلسی مورد نقد واقع شده بود، حجم قابل توجهی به بررسی و تبیین آرای ایشان اختصاص یافته است. در این پژوهش، تلاش شده تا تعاریف علامه مجلسی از معانی گوناگون عقل با دو محک لغت و مصطلح اهل بحث در سه مکتب اصلی فلسفی سنجیده شود و علل بدگمانی او به فیلسوفان و آرای فلسفی شناسایی گردد؛ همچنین روش فهم دین و مواجهه او با متون دینی و سرانجام، دغدغه های او در بحث عقول مجرده مورد بررسی قرارگرفته و انتقادات، مدعیات و دلایل علامه طباطبایی در این موارد ارزیابی گردیده است تا نشان داده شود این اظهارنظرها و موضع گیری ها تا چه اندازه مقرون به صواب بوده اند.
خلاصه ماشینی:
در اﻳـﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ، ﺗـﻼش ﺷـﺪه ﺗـﺎ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻋﻼﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ از ﻣﻌﺎﻧﻲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻋﻘﻞ ﺑﺎ دو ﻣﺤﻚ ﻟﻐﺖ و ﻣﺼﻄﻠﺢ اﻫـﻞ ﺑﺤـﺚ در ﺳﻪ ﻣﻜﺘﺐ اﺻﻠﻲ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺳﻨﺠﻴﺪه ﺷﻮد و ﻋﻠﻞ ﺑﺪﮔﻤﺎﻧﻲ او ﺑﻪ ﻓﻴﻠﺴﻮﻓﺎن و آرای ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﮔﺮدد؛ ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ روش ﻓﻬـﻢ دﻳـﻦ و ﻣﻮاﺟﻬـﺔ او ﺑـﺎ ﻣﺘـﻮن دﻳﻨـﻲ و ﺳـﺮاﻧﺠﺎم، دﻏﺪﻏﻪﻫﺎی او در ﺑﺤﺚ ﻋﻘﻮل ﻣﺠﺮده ﻣـﻮرد ﺑﺮرﺳـﻲ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘـﻪ و اﻧﺘﻘـﺎدات، ﻣـﺪﻋﻴﺎت و دﻻﻳﻞ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ در اﻳﻦ ﻣﻮارد ارزﻳـﺎﺑﻲ ﮔﺮدﻳـﺪه اﺳـﺖ ﺗـﺎ ﻧﺸـﺎن داده ﺷـﻮد اﻳـﻦ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮﻫﺎ و ﻣﻮﺿﻊﮔﻴﺮیﻫﺎ ﺗﺎ ﭼﻪ اﻧﺪازه ﻣﻘﺮون ﺑﻪ ﺻﻮاب ﺑﻮدهاﻧﺪ.
ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ ذﻳﻞ اﺻﻄﻼح دوم، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺗﻌﻠﻴﻘﻪاش را ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺨﺶ از ﺳﺨﻨﺎن ﻣﺠﻠﺴﻲ ﻣﻲآورد ﻛﻪ دوﻣﻴﻦ ﺗﻌﻠﻴﻘﺔ وی ﺑﺮ ﺑﺤﺎر اﻻﻧﻮار ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد: آﻧﭽﻪ )ﻣﺠﻠﺴﻲ(، ﺧﺪاﻳﺶ رﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ، از ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻋﻘﻞ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ و ادﻋﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ آﻧﻬﺎ ﻣﺼﻄﻠﺤﺎت ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻋﻘﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﺨﺺ ﺧﺒﻴﺮ و وارد در اﻳﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﭘﻨﻬﺎن ﻧﻴﺴﺖ، ﻧﻪ ﺑـﺮ اﺻـﻄﻼح اﻫﻞ ﺑﺤﺚ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارد و ﻧﻪ ﺑﺎ اﺻﻄﻼﺣﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم دارﻧﺪ و آﻧﭽﻪ او را ﺑﻪ اﺷـﺘﺒﺎه اﻧﺪاﺧﺘـﻪ، دو ﭼﻴﺰ اﺳﺖ: اول، ﺳﻮء ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﻣﻌﺎرف ﻋﻘﻠﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﻋﻘﻞ و ﺑﺮﻫـﺎن ﺑﺤـﺚ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
در ﺟﻤﻊﺑﻨﺪی اﺟﻤﺎﻟﻲ ﻣﺒﺤﺚ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﻳﺎ ﻋﺪم ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻋﻘﻞ در ﺑﻴﺎن ﻣﺠﻠﺴـﻲ ﺑـﺎ ﻣﻌـﺎﻧﻲ اﺻـﻄﻼﺣﻲ ﻋﻘﻞ در ﻓﻠﺴﻔﻪ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ اﺧﺘﻼف ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺑﻪﭼﺸﻢ ﻧﻤﻲﺧﻮرد؛ ﺑﻪوﻳـﮋه در ﻣﻘﺎﻳﺴـﻪ ﺑـﺎ دﻳـﺪﮔﺎهﻫـﺎی ﻣﻼﺻﺪرا و ﺗﻌﺎرﻳﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه از ﺳﻮی او، ﻧﻘﺎط اﺷﺘﺮاک ﭼﺸﻢﮔﻴﺮی ﻣﻴﺎن اﻳﻦ دو دﺳـﺘﻪ ﺗﻌـﺎرﻳﻒ وﺟـﻮد دارد و ﺑﻴﺎن ﻣﺠﻠﺴﻲ در زﻣﻴﻨﺔ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻛﺎﻣﻼ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺔ ﻓﻴﻠﺴﻮﻓﺎن و اﺻﻄﻼﺣﺎت اﻫﻞ ﺑﺤﺚ اﺳـﺖ؛ ﻟـﺬا اﻳـﺮادات ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ در ﺗﻌﻠﻴﻘﺔ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ وارد ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲرﺳﺪ، ﭼﺮاﻛﻪ ﻧﻘـﺎط اﻓﺘـﺮاق ﺑﻴﺸـﺘﺮ ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ ﻣﺼـﺎدﻳﻖ و ﺣﻤـﻞ رواﻳﺎت ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﻌﺎﻧﻲ اﺳﺖ.