چکیده:
یوهان گوتفرید فن هردر (Johann Gottfried Von Herder، 1744-1803) مهم ترین متفکر تاریخ است که به دوره ها و اعصار تاریخی اهمیت می دهد و دیدگاهی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایده ها و رویکردهای تاریخی دارد. او به حالات درونی شرکت کنندگان در تاریخ توجه می کند و بر عواملی چون زبان، فرهنگ، و دین به مثابه عوامل فردیت و تشخص گروه ها و جوامع انسانی اهمیت می دهد. او در مطالعات تاریخی خواهان هم فکری و هم دردی با کلیه اقوام و ملت ها و فرهنگ هاست و با این تصور، او هدفی کلی برای تمام جوامع انسانی ترسیم می کند. به جنبه های فرهنگی ماهیت انسانی توجه می کند و به همه دستاوردهای بشری در هر مقطع زمانی و مکانی به دیده احترام می نگرد و در زمینه انسان شناسی به این محصول فکری او توجه شده است. دستاورد اصلی وی درک و فهم بی واسطه پدیده های تاریخی است. او به متن تجارب تاریخی وارد می شود و با یک فهم عینی و ملموس پدیده های تاریخی را بررسی می کند. پذیرش تنوع و کثرت فرهنگی و ارزش های انسانی در اندیشه هردر در جهت تحقق مفهوم انسانیت مشاهده می شود. حرکت کلی پدیده های تاریخی را مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر می کند و به یک غایت کلی باور دارد. پرسش اصلی مقاله این است که هردر به چه نحو حرکت کلی پدیده های تاریخی را، با این تنوع و گستردگی اقوام و ملت ها، مطابق با مشیت الاهی تعبیر و تفسیر می کند و به یک غایت کلی باور دارد و حرکت و تحول همه ملت ها و اقوام را به سوی پیشرفت و تعالی انسان می داند. درواقع، رویکرد تاریخی هردر در مواجهه با اعصار و ادوار گذشته به صورتی تحقیرآمیز و تنگ نظرانه نبوده است و او ماهیت بشری را نامتغیر و دارای صورتی واحد نمی داند.
خلاصه ماشینی:
قصـد مـا از طرح مسئلة زبان این است که نشان دهیم هردر، با طبیعی دانستن منشأ زبان ، به متن تجارب عینی ملت ها وارد می شود و نحوة تفکر و کارکرد ذهنی آنان را نمایـان مـی کنـد و بـا ایـن رویکرد می توان مسائلی چون نسبیت گرایی فرهنگی ، تنوع ، و تکثر فرهنگـی را بـه روشـنی تبیین کرد.
توجه هردر به مسئلة زبان طوری است که با این رویکرد می خواهد عواطف و احساسات و هیجانات انسانی را در هر برهه از زمان نشان دهد و تفکر عصر روشن گـری (enlightenment) را، کـه بـا سـاختاری واحد و مشترک ماهیت انسانی را تبیین می کرد، نقد کند.
هردر با انتقاد از تفکر عصر روشن گری بر این مسئله تأکید دارد که فرهنگ انسانی شامل مفاهیم و معانی بسیاری است و نباید با واژه های انتزاعی و کلی آن ها را سنجید؛ زیرا از منظر وی تمام ادوار و اعصار تاریخی که متشکل از اقوام و ملت ها هستند در مسـیر سـعادت و تعـالی انسـانی تلاش می کنند و هر دوره از تاریخ حیات انسانی مرکز سعادت را در درون خویش داراست .
از آن جا که هردر به فردیت پدیده های تاریخی اهمیت می دهد، علت هر نوع تحول و تکامـل تاریخی را در اقوام و ملت ها می داند و به آن ها هویت و شخصیت می بخشد و فلسفة تاریخ خود را نیز بر طبق همین مبانی طراحی می کند و در مقابل تفکر عصـر روشـن گـری قـرار می گیرد که با شالوده و معیار کلی به قضاوت و سنجش ماهیت انسانی مـی پـردازد.