چکیده:
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت می پردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژه سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان می شود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطه عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه روشنگری و رومانتیسم به عقل و سنت آغاز می کند. درحالی که فیلسوفان عصر روشنگری سنت را در برابر عقل قرار داده و برای پاسداری از حریم عقل، سنت را بی اعتبار کردند، رومانتیسم در واکنشی افراطی به این طرز تلقی ضمن تایید تقابل عقل و سنت، عقل را به نفع سنت کنار زد. اما این خط کشی جدایی ساز بین دو قلمرو متمایز عقل و سنت با مخالفت جدی فیلسوفانی نظیر مایکل اوکشات، ادموند برک، فردریش فون هایک و گادامر مواجه شد. از نظر این عده نسبت میان سنت و عقل پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را در تقابلی واضح قرار داد. سنت نه تنها مانعی برای عقل محسوب نمیشود بلکه از جهاتی مقوم آن نیز هست و بدون سنت عقلی در کار نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
اگرچه گادامر مي پذيرد که يک پيشداوري خاص ، سنت و مرجعيت ممکن است باعث منحرف شدن فهم فرد شود اما هدف وي آن است که نشان دهد اين امور ذاتا منحرف کننده نيستند بلکه اساسا هيچ فهمي بدون آنها ممکن نيست (٣٨.
اهميت کار گادامر و ديگر احياگران سنت زماني به درستي درک مي شود که بدانيم طرد سنت از جانب عصر روشنگري با نوعي نفرت نسبت به آن همراه بود و اساساً در نظر متفکرين آن دوره سنت امري ملعون و مطرود به حساب مي آمده است .
Philosophy, P در حالي که سنت تا پيش از اين بدون چون و چرا به عنوان منبعي حاوي بينش و بصيرت به حساب مي آمد، از قرن هفدهم به بعد نه تنها شأن معرفت بخش آن مورد انکار قرار گرفت بلکه اساساً به مثابة مانعي براي وصول به معرفت و فهم عيني قلمداد شد.
به ادعاي گادامر تنها در پرتو فهم اين نکته که جدا شدن از سنت براي انسان تاريخي امري نشدني است و هر فهمي مبتني بر پيشداوري هاي داده شده از طريق سنت است امکان فهم رابطة سنت و عقل فراهم مي شود(پالمر، ص ۲۰۳-۲۰۲).
از نظر گادامر هر دو رهيافت روشنگري و رومانتيسم در ادبار و اقبال خود نسبت به سنت ، به دوگانگي ميان سنت و عقل باور دارند و اين امر ضرورتاً به عدم شناخت صحيح و سقيم از ساز و کار فهم و چگونگي فعاليت قواي عقلاني منجر مي شود.