چکیده:
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجهگیری پرداختهام و شباهتها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نمودهام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و میتواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آنگاه میتواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش میدهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل میشود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانهای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و میتواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او میدانند، هر دو نگرشی جامعهگرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند میزنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی میداند، در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی میاندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح میکند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینهای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» میداند که نمیتواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.
خلاصه ماشینی:
"هرچند در وهلهٔ اول اینگونه به نظر میرسد که فارابی صرفا فیلسوفی علاقهمند به بحثهای سیاسی است، با کمی تأمل مشخص میشود که تمام هدف او از بحثهای فلسفی و سیاسی، نیل به مقام فرزانگی است؛ اما رسیدن به این رتبه را جز در سایه جامعهای فرهیخته ـ که آن را مدینهٔ فاضله مینامند ـ و رهبری فرزانه ـ که جامع فضایل و کمالات مختلف است ـ میسر نمیداند.
اما فارابی برای نیل به حقایق، علاوه بر این راه، راه تهذیب نفس و رفع حجاب را نیز مطرح میکند و معتقد است انسان با رفع حجاب نیز میتواند به حقایق دست یابد، آن هم حقایقی که از طرق عادی، آگاهی به آنها برای او میسر نیست (فارابی، 1405ق فصوص الحکم، ص 68).
). به نظر میرسد کنفوسیوس رفتار مردم را تابع رفتار حاکم و او را الگوی اخلاقی آنها میداند و از این جهت معتقد است اگر حکومت در دست افراد صالح باشد، خودبهخود مردم نیز اصلاح شده، امور جامعه نیز به صلاح گرایش پیدا میکند.
3. یکی از نقاط تمایز مهم این دو نظام فلسفی، این است که فارابی نظام خویش را بر مبنای سعادت اخروی قرار داده است و سعادت دنیوی را راهی برای نیل به سعادت اخروی قلمداد میکند؛ اما کنفوسیوس، همانند غالب متفکران چینی، هدف نهایی خود را سعادت دنیوی و برپایی حکومت عدل قرار میدهد که به انسان احترام گذاشته، روابط انسانی را در جامعه گسترش دهد."