چکیده:
در مقاله حاضر سعی بر این است که ضمن تشریح بسترهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایجاد بانک استقراضی روس، نقش این بانک در اقتصاد ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با این هدف، سابقه ایجاد بانک در ایران از جمله بانک شاهنشاهی به طور کلی و بانک استقراضی به طور اخص مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده با استناد به مفاد قرارداد تنظیم شده و عملکرد بانک مزبور نتیجه می گیرد که دولت روسیه با ایجاد این بانک درصدد تثبیت سلطه سیاسی خود و به نوعی سلطه پایدار اقتصادی بوده است. بانک استقراضی می کوشیده است در قالب فعالیت های اقتصادی منابع مالی ایران را جذب و به روسیه منتقل کند و دولت روسیه نیز با تمام قوا در خدمت آن قرار داشته است. به اعتقاد نگارنده از منظر اقتصاد سیاسی است که می توان دست اندازی های روسیه به ایران را توجیه کرد و به تحلیل جایگاه بانک استقراضی روس به عنوان شعبه ای از ساختار سرمایه داری نوپای روسیه پرداخت. جایگاه بانک استقراضی در اقتصاد و سیاست ایران با طرح موضوعاتی نظیر نقش آن به عنوان ابزار فشار بر نخبگان، تاثیر آن بر تجار و تجارت در ایران، سرمایه گذاری بانک مزبور در صنعت نفت ایران، خروج پول نقره از کشور و کاهش ارزش پول، بانک راه نفوذ اقتصادی - سیاسی روسیه در ایران و کارشکنی این بانک در ایجاد بانک ملی پی گرفته می شود.
خلاصه ماشینی:
"به دولت ایران پیشنهاد داد و خود نیز در تهران طرح امتیاز را تهیه کرد که مورد موافقت ناصر الدین شاه قرار گرفت،ولی با توجیه این که فعلا به صلاح دولت نیست،جامۀ عمل نپوشید و فقط حق تقدمی برای ساوالان در مورد ایجاد بانک و راهآهن قائل شدند و در تاریخ 14 ژانویۀ 1865 فرمان آن نیز صادر شد،ولی به آن ترتیب اثر داده نشد.
»(ریبع الثانی،1320، شمارۀ 39،سال 9) زیرا بانک توجهی به جنبۀ بازرگانی و سود آن نداشت و نرخ بهرۀ بانک بسیار نازل بود و برای معاملات یکساله حد اکثر 5 درصد و برای معاملات دو ساله /05/7و برای معاملات سه ساله /06دریافت میکرد و از این راه دوستان مدیون،مرعوب و مجذوب برای دولت روسیۀ تزاری فراهم میکرد(معتضد،1366،ص 455)که اغلب از آن به منظور سیاسی استفاده میشد؛به این ترتیب که اعتبارات هنگفتی با تسهیلات گوناگون ارائه میشد و سپس ناگهان فشار فوق العادهای برای وصول آن صورت میگرفت،و چون مقررات کاپیتولاسیون در ایران وجود داشت،نمایندگان روسیه دخالت میکردند و عرصه را بر بدهکاران-که اغلب از افراد ممتاز جامعه بودند-تنگ میکرند و آنان را مجبور به پذیرذفتن خواستههای خود میکردند.
حفظ تمامیت و عدم تجاوز به سرزمین شاه با عدم توسعۀ ارضی برای خودمان و اجازه ندادن به کشور لدیگری که بر آن تسلط یابد و سپس با آرامی و بدون کار بردن زور،ایران را تحت نفوذ خود درآوریم،بدون این که دخالتی در استقلال ظاهری آن کشور یا سازمانهای داخلی آن بکنیم؛یا به زبان دیگر،کار ما آن است که از نظر سیاسی ایران را مقید و مطیع خودمان کرده،ولی قدرت آن به حدی باشد که به عنوان وسیلۀ اقتصادی در دست ما بوده و قسمت عمدۀ بازار آن را در اختیار داشته باشیم،تا سرمایهها و بازرگانان روسی از آن استفاده کنند."