Abstract:
زمینه و هدف
یزدان سالاری یا خداپادشاهی اندیشه غالب در دوره باستان بوده است که بتدریج به دوره بعد از اسلام نیز راه یافته و در اندرزنامه ها و آثار سیاست نویسان قرون اولیه تجلی یافت. مسیله مهم این است که اندیشه یزدان سالاری، که بیشتر ریشه در اعتقادات و باورهای ایرانیان باستان داشته، متاثر از فره ایزدی پادشاهان است که برتری شخص سلطان را نسبت به مردم نشان میدهد. در این مقاله، نویسندگان مساعی خود را صرف ارایه بررسی مستدل و متقن مفهوم یزدان سالاری در نصیحه الملوک غزالی نموده اند.
روش مطالعه
این پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی و شیوه جمع آوری داده ها از نوع کتابخانه ای میباشد.
یافته ها
در اندیشه سیاسی غزالی سلاطین در ردیف و رتبه پیامبران قرار دارند که بطور ویژه انتخاب شده اند. لذا وقوع هر گونه شورش و ناسپاسی علیه آنها جایز نیست.
نتیجه گیری
به اعتقاد غزالی پادشاه از طرف خداوند انتخاب شده و هر گونه مخالفت با وی بمنزله مخالفت با پیامبر و پس از آن با خداست.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Godliness or the kingdom of God has been the dominant idea in the ancient period, which gradually found its way into the post-Islamic period and was manifested in the writings and works of politicians of the early centuries. The important point is that the idea of a theocracy, which is mostly rooted in the beliefs of the ancient Iranians, is influenced by the gods of kings, which shows the superiority of the sultan over the people. In this article, the authors have devoted their efforts to providing a reasoned and convincing study of the concept of theocracy in the Nasihat al-Moluk Ghazali.
METHODOLOGY: The research method of the present article is descriptive analytical and the data collection method is library resources.
FINDINGS: The result of the research shows that in Ghazali's political thought, the sultans are in the same rank and among the prophets who have been specially selected, so any revolt and ingratitude against them is not permissible.
CONCLUSION: He also believes that the king is chosen by God and any opposition to him is considered opposition to the Prophet and then to God.
Machine summary:
بنابراين نظريۀ اطاعت محض و بيچون وچرا از پادشاهان واجب بوده است ، چراکه در برخي دوره هاي قبل اساساً پادشاه را خداي روي زمين قلمداد ميکردند و در دوره هاي بعد با توجه ارتقاي آگاهيهاي اجتماعي و بلوغ فکري انسانها و رشد انديشه هاي معنوي در سطح اجتماع ، مقام خدا – پادشاهي به ظل اللهي تنزل مييابد و درواقع پادشاهان نقش جانشين خداوند و مقام پيامبري پيدا ميکنند که باز هم از تقدس معنوي برخوردار ميباشند و به جايگاه اجتماعي آنها ارزش و اعتبار ميبخشد.
از طرف ديگر به نقش مثبت شخص شاه در اين جهان اشاره ميکند و پيوند دين و حکومت را امري لازم و حتمي ميداند؛ بنابراين غزالي بخصوص درمورد پادشاهي دوران اسلامي و بعد از اسلام ، به تلفيق دين و پادشاه معتقد است و بر اين باور است که خداي تعالي پادشاهان را در زمرة افراد برگزيدة خود چون پيامبران قرار داده است .
روشنان فلکي دستمايۀ تصويرسازي شاعران کهن و بزرگي چون خاقاني، انوري، نظامي، خواجوي کرماني، منوچهري و ديگران بوده اند: هين مشو نوميد، نور از آسمان حق چو خواهد، ميرسد در يک زمان صد اثر در کانها، از اختران ميرساند قدرتش در هر زمان (مثنوي مولوي: بيت ٣٣/٤) فردوسي هم به باورها و عقايد مردم و تأثير ستارگان در زندگي و سرنوشت انسانها اشاره کرده است : ز بهرام و زهره ست ما را گزند نشايد گذشتن ز چرخ بلند (شاهنامه ، ج ٧: ص ٢٨٩) در انديشۀ يزدانسالاري که بيشتر ريشه در ايران باستان دارد، اين مفهوم نهفته است که اصولاً پادشاهان خود را نماينده و سايۀ خدا بر روي زمين و درحقيقت داراي حقّ حاکميت بر مردم ميدانستند.