Abstract:
بر مبنای نظریات هویت قومی احساس تعلق به قومیت با توجه به سیاستهای قومی، شرایط اقتصادی، باز یا بسته بودن نظام اجتماعی و... پدیدهای متغیر است. ممکن است در دورهای نقش و اهمیت خود را از دست داده و در برههای دیگر به هویت مسلط تبدیل شود. بر همین اساس مقاله پیشرو در پی بررسی تحولات هویت قومی در شهر اهواز از دوره دوم پهلوی تا دوران جمهوری اسلامی میباشد. دادههای پژوهش بر مبنای تکنیک تاریخچه زندگی و از طریق مصاحبه کیفی نیمهساختار یافته جهت درک ذهنیت افرادی که تجربه زیسته آنها در شهر اهواز شکل گرفته، بدست آمدهاند. برای تجزیه و تحلیل مصاحبهها از روش تحلیل مضمون استفاده شده که از این طریق ده مضمون اولیه و سه مضمون محوری شناسایی شده است. مضامین محوری در دوره پهلوی دوم" هویت قومی در مسیر ادغام" در دوره انقلاب تا پایان جنگ "هویت قومی در محاق هویت مذهبی " و دوران بعد از جنگ" هویت قومی در مسیر تمایزیابی" میباشد. نتایچ پژوهش نشان میدهد که در قیاس با دورههای گذشته دو قوم بختیاری و عرب تمایل بیشتری به هویتیابی بر پایه قومیت دارند و هویت قومی به یک هویت پررنگ و اثرگذار در جامعه شهری اهواز تبدیل شده است.
Based on theories of ethnic identity, the feeling of belonging to ethnicity is a variable phenomenon according to social conditions. It may lose its role and importance in one period and become the dominant identity in another period. Accordingly, the purpose of this article is to study the evoloutions of ethnic identity in Ahvaz from the second Pahlavi period to the Islamic Republic periods. Research data have been obtained based on life history technique to identify and understand the mentality of people whose lived experience has been formed in the city of Ahvaz. The data are analyzed through thematic analysis method, and In this way, three central themes have been identified. Central themes in the second Pahlavi period "Ethnic identity on the path to integration", During the Revolution until the end of the war "Ethnic identity under the shadow of religious identity" And the post-war period is an "ethnic identity on the path to differentiation
Machine summary:
نتايج پژوهش نشان مي دهد که در قياس با دوره هاي گذشته دو قوم بختياري و عرب در شهر اهواز تمايل بيش تري به هويت يابي بر پايه قوميت دارند و هويت قومي به يک هويت پررنگ و اثرگذار در جامعه شهري اهواز تبديل شده است .
مقايسه با امروز پيرامون کيفيت تعاملات اجتماعي معتقدند که روابط اجتماعي گسترده اي بين قوميت ها و فرهنگ هاي مختلف وجود داشته است : اصلاً فضاي طايفه اي و قومي نبود و رابطۀ زيادي بين مردم بود و ما اين طور نبوديم که بگيم حتمًا بايد با هم قوم هامون رابطه داشته باشيم .
برخي از پاسخگويان در صحبت از اين موضوع به آگاهي عمومي و سياسي بسيار پايين مردم در آن دوره اشاره مي کنند و معتقدند که برخلاف شرايط کنوني-که مردم از طريق رسانه ها و سطح سواد بالاتر، از اوضاع پيرامون شناخت بيش تري دارند-در دورة پهلوي ميزان آگاهي نسبت به موضوعات مختلف بسيار پايين بوده است : اون موقع سطح آگاهيها کم بودن مث الآن نبود که مردم باسوادن و از فضاي مجازي همه چيز رو ميفهمن .
واکاوي مصاحبه ها در اين پژوهش نشان دهنده برجسته شدن هويت مذهبي در ايام انقلاب و جنگ است و گويي افراد بيش تر دوست دارند خود را با تعلق مذهبي تعريف کنند تا تعلقات ملي و قومي: تو تظاهرات که ميرفتيم ما مردم عادي نگاه مذهبي داشتيم و دنبال امام بوديم ولي برخي اقشار تحصيل کرده نگاه هاي ديگه اي داشتن مردم عادي که ما باشيم چه عرب و بختياري و چه شوشتري تا اون جايي که من يادم مياد به خاطر اسلام اومده بوديم و خبري از نگاه هاي قومي نبود.