Abstract:
زمینه و هدف: نیمایوشیج همزمان با شاعری، داستاننویسی را آغاز کرده است؛ یک داستان بلند، چندین داستان کوتاه و داستانک از او باقی مانده است. وی گرچه در این حوزه موفقیتی را که در شعر بدست آورد، هرگز تکرار نکرد اما بررسی این آثار، هنر داستان نویسی نیما را نشان میدهد و ما را با فکر و زبان او آشنا میکند.
روش مطالعه: در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، داستانهای نیما براساس سه سطح سبک شناسی زبانی، ادبی و فکری بررسی شده است.
یافته ها: نیما با زبان ساده و رسمی، داستانهایش را نوشته است اما در آن، زبان طنزآمیز، نثر شاعرانه، واژه های بومی شمال و عربی دیده میشود. در سطح نحوی نیز به جملات کوتاه، جملات معترضه، آوردن صفت مفعولی و حذف افعال توجه بیشتر دارد. در سطح ادبی داستانهای تمثیلی و نمادین دارد و در صورخیال از تشبیه بیشترین استفاده را کرده است. در سطح فکری، نقد خرافات و تعصبات دینی، فقر و مشکلات زندگی روستاییان، عشق، آزادی، استبداد و ظلم، مضامین اصلی داستانهای اوست.
نتیجه گیری: نیما در داستاننویسی سعی دارد همانند شعرش، نوآوری نماید. زبان ساده، بومی، آرایۀ نماد و مضمون اجتماعی را مورد توجه دارد. فضا و زبان بومی را وارد زبان رسمی کرده است. او توانسته با نگارش داستانهای تمثیلی و نمادین که در ظاهر به ادبیات کودکان متعلق است، مسائل و مشکلات جامعه و همفکران خویش را بیان نماید. مشکلات اجتماعی مردم بویژه روستاییان، مورد توجه عمیق نیما در داستانهایش است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Nimayoushij started writing short stories at the same time as being a poet; He has one long story, several short stories and a short story. Although in this fieldhe never achieved the success he achieved in poetry, But the study of these works shows the art of Nima's storytelling and acquaints us with his thought and language.
METHODOLOGY: In this library method, his stories have been studied based on three levels of linguistic, literary and intellectual stylistics.
FINDINGS: Nima has written his stories in simple and official language, but in it, humorous language, poetic prose and native words of the north, Arabic words, can be seen. At the syntactic level, it also pays attention to short sentences, protest sentences, descriptions and deletion of verbs. At the literary level, he has allegorical and symbolic stories, and in his imagination, he has used metaphors the most. At the intellectual level, the critique of religious superstitions and prejudices, poverty and the problems of villagers' lives, love, freedom, tyranny and oppression are the main themes of his stories.
CONCLUSION: Nima tries to innovate in storytelling like her poetry, considering simple language, native language, symbol array and social theme. With simple standard language, he has introduced the native space and language into the official language, he has been able to express the issues and problems of the society and his like-minded people by writing allegorical and symbolic stories that seemingly belong to children's literature. The social problems of the people, especially the villagers, and their problems are deeply considered by Nima in his stories.
Machine summary:
همچنين در معرفي و بررسي داستانهايش ، ديانوش (١٣٩٠) کتاب «نيماي داستان » را چاپ کرده است که بخش اول آن بررسي داستان نويسي نيما و بخش دوم آن آثار داستاني، سفرنامه ، نمايشنامه و زندگينامه و گزارش است و فقط داستان مرقدآقا در اين مجموعه نيست .
ديانوش در سال ١٣٩٠ داستانهاي او را در کتاب «نيماي داستان » چاپ کرد و در کتاب «دفترهاي نيما»، داستانهاي «در طول راه »، «مرقد آقا»، «نفت خواره »، «بدنعل » «غول و زنش و ارابه اش »، «مسافرت دکتر جيلوندي»، «خر مشهدي احد»، «عروسک پس پرده »، «ديدار»، «فاخته چه گفت »، «ريزه خواري»، «در خانۀ پدري»، «عقاب شبگرد»، «توکايي در قفس »، «آهو و پرنده ها»، «نقاش » و «غول » نمايشنامۀ «لنگه کفش حضرت غلمان »، و «خواهش ميکنم »، و سفرنامۀ «بارفروش » و «رشت » چاپ شده است .
تحليل سبک شناسي داستانها سطح زباني زبان سادة معيار: شاخصۀ سبکي زبان داستانهاي نيما، زبان ساده و رسمي است اما در آن زبان کودکانه ، طنزآميز، واژه هاي بومي و نثر شاعرانه بکار برده است .
جملات زير از داستان «غول و زنش و ارابه اش » انتخاب شده است که نيما در کليت زباني ساده ، با جملاتي کوتاه و واژه هاي متداول ادب فارسي، ناراحتي غول از زنش را توصيف ميکند.
وقتي ستار شاخۀ درخت را ديد نيما ميگويد «به نظرش آمد که محبوبۀ گمشدة خود را پيدا کرده است » (کندوهاي شکسته ، نيمايوشيج : ص ١٨).