Abstract:
مسئله ارتباط عقل و نقل و قلمرو تقدم و تأخر و انواع کارکردهای آنها از منظر شیخ مفید در این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی مورد کنکاش قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد، شیخ مفید به نقش مصباحی تصریح دارد و به علاوه از نقش تعاملی عقل جانبداری می کند. ایشان در تعریف عقل هم به بعد نظری آن پرداخته و هم به بعد عملی آن. شیخ مفید مانند معتزله معارف دینی را اکتسابی می دانند، ولی وجوب نظر را به دلیل امر الهی میگذارند نه عقل. وی عقل را در تمام مراحل استدلال و نتیجه گیری، محتاج وحی می داند. به عبارت دیگر، وحی هم محرک نخستین عقل است و هم کیفیت استدلال را به مکلف می آموزد. شیخ مفید عقل را بر خلاف اهل حدیث در فقه به کار گرفت ولی این سبب نشد که، قیاس را بپذیرد.
The issue of the relationship between reason and transmission and the realm of priority and posteriority and their types of functions from the perspective of Sheikh Mofid has been explored in this study by an analytical-descriptive method. The results of the research show that Sheikh Mofid specifies the role of being a light, misbah, and also supports the interactive role of reason. In defining reason, he has dealt with both its theoretical and practical aspects. Sheikh Mufid, like the Muchr('39')tazilites, considers religious knowledge to be acquired, but they leave the necessity of opinion because of the Divine command, not reason. He considers reason as being in need to revelation in all stages of reasoning and conclusion. In other words, revelation is both the first stimulus of the intellect and teaches the oblige, mukallaf, the quality of reasoning. Sheikh Mufid used reason in jurisprudence, unlike the people of hadith, but this did not cause him to accept feqhi analogy.
Keywords: Sheikh Mofid, intellect, functions of intellect. Interactive, Mesbahi.
Machine summary:
بنابراين اين نوشتار که به روش توصيفي و تحليل و استنطاق متن نوشته شده، در پي آن است که به اين پرسش جواب دهد که عقل و نقل چه جايگاهي در نظام معرفتي ايشان دارند و در صورت تعارض، اولويت با کدام است؟ همچنين ديدگاه شيخ مفيد را در زمينه عقل و نقل بررسي کرده و اصالت يا طبعي بودن آن و ميزان دخالت عقل در اعتقادات، و اصول و فروع دين مورد مداقه قرار دهد.
وي نيز مانند معتزله به وجوب نظر باور دارد و اولين واجب را نظر و استدلال عقلي ميداند؛ بااينحال اختلاف وي با قاضي عبد الجبار اين است که در انديشه وي وجوب نظر بهدليل امر الهي است، نه حکم عقل (همو، 1431 الف: 1 / 20) در کتاب النکت الاعتقاديه در زمينه معرفت خداوند و صفات ثبوتي و سلبي ذات باريتعالي، پس از آوردن برهان حدوث، به دور و تسلسل پرداخته و با براهيني واضح و قابلفهم آنها را ابطال نموده و آنگاه به صفات سلبي و ثبوتي با برهان و دليل عقلي ميپردازد.
(مکدرموت، 1363: 493) آنچه که وي بيان کرده است تنها يکي از اهداف شيخ ميباشد و در جايجاي کتابها و رسائلش اين را ميتوان ديد که ايشان براي عقل علاوه بر نقش دفاعي، نقشهاي مصباحي، مفتاحي و تعاملي قائل است که در ادامه به آنها اشاره ميشود.
(نهجالبلاغه، خطبه: 176؛ جوادي آملي، 1388: 220) شيخ مفيد در تعارض نقل با احکام عقل بيشتر جانب عقل را ميگيرد ولي برخلاف نوبختيان و معتزله خرد را در شناخت حقايق دين مستقل نميداند بلکه آن را در فهم و ادراک و نتايج و لوازم آن به وحي و نقل و نص نيازمند ميبيند.