Abstract:
زمینه و هدف: درویشیان از نویسندگان متعهد است که در اکثر داستانهایش وضعیت نابسامان حاصل از فقر را در جامعه مورد توجه قرار داده است. او جامعهای معیوب، خرافاتی و ناتوان را بتصویر کشیده است که کودکان و نوجوانان در آن حقوقشان نادیده گرفته شده است. در این پژوهش سطح فکری نویسنده، در داستانهای «از این ولایت»، «آبشوران»، «فصل نان»، «همراه آهنگهای بابام» و «سالهای ابری» در ارتباط با جایگاه کودکان و نوجوانان بررسی شده است.
روش مطالعه: روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای است و جامعۀ آماری تحقیق با دقت مطالعه و سطح فکری نویسنده از آنها استخراج شده و سپس فیشها بر مبنای مولفههای تحقیق دستهبندی گشته است و مقاله بصورت تحلیلی ـ توصیفی بر مبنای نمونههای بدستآمده نوشته شده است.
یافته ها: فقر موضوع اصلی داستانهای درویشیان است و درویشیان با جهانبینی یک نویسنده ملتزم به جامعۀ سرمایهداری که با فاصلۀ طبقاتی موجب محرومیت قشر فقیر کودک و نوجوان شده، انتقاد کرده است. فقر علاوه بر کمبود اقتصادی باعث بحرانهای عاطفی و ناهنجاریهاست که از این منظر، باعث رشد کودکان کار، اعتقادات خرافی و جاهلانه، خشونت خانوادهها علیه کودکان، بیماری و مرگ کودکان، ازدواج کودکان در سنین پایین، فقر و بزهکاری کودکان در داستانها در سطح فکری نویسنده دیده میشود، تنها مورد مثبت توجه مادر خانواده به سوادآموزی کودکان است.
نتیجه گیری: کودکان و نوجوانان جایگاه مهمی در آثار او دارند، و دغدغۀ اصلی نویسنده در سطح فکری داستانها، پرداختن به مشکلات این قشر است. درویشیان با زبانی ساده، جملات کوتاه خبری و توصیفات عاطفی و ادبی مشکلات آنها را بازگو کرده است. در داستانهای انتخاب شده، درویشیان زندگی طبقات پایین جامعه را توصیف کرده است که یا شخصیت نوجوان راوی داستان است و یا راوی دانای کل است و کودکان و نوجوانان شخصیتهای اصلی را دارند و نویسنده به آنها توجه ویژه داشته و داستان را پیرموان مشکلات آنها نوشته است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Dervishes are committed writers who in most of their stories have considered the poor situation caused by poverty in society. He portrays a flawed, superstitious, and powerless society in which children and adolescents have their rights ignored. In this research, the author's intellectual level has been examined in the stories of "from this province", "waterfalls", "bread season", "with my father's songs" and "cloudy years" in relation to the position of children and adolescents.
METHODOLOGY: The research method in this research is library and the statistical population of the research is carefully studied and the author's intellectual level is extracted from them and then the sheets are classified based on the research components and the article is written analytically-descriptively based on the obtained samples.
FINDINGS: Poverty is the main subject of Dervish stories and Dervishes have criticized the worldview of a writer committed to capitalist society who has deprived the poor of children and adolescents with class distance. Poverty, in addition to economic scarcity, causes emotional crises and anomalies, which in this sense, cause the growth of working children, superstitions and ignorance, domestic violence against children, illness and death of children, child marriage at an early age, poverty and child delinquency in stories in The intellectual level of the author can be seen, the only positive thing is that the mother of the family pays attention to the children's literacy.
CONCLUSION: Children and adolescents have an important place in his works, and the main concern of the author at the intellectual level of stories is to address the problems of this group. In simple language, Darwishians have narrated their problems in short news sentences and emotional and literary descriptions. In selected stories, dervishes describe the life of the lower classes of society, which is either the adolescent character narrator or the omniscient narrator, and children and adolescents have the main characters, and the author pays special attention to them and writes the story following their problems.
Machine summary:
در اين پژوهش سطح فکري نويسنده ، در داستانهاي «از اين ولايت »، «آبشوران »، «فصل نان »، «همراه آهنگهاي بابام » و «سالهاي ابري» در ارتباط با جايگاه کودکان و نوجوانان بررسي شده است .
براي مطالعۀ کتابهاي «از اين ولايت »، «آبشوران »، «فصل نان »، «همراه آهنگهاي بابام »، و «سالهاي ابري» انتخاب شده است که کودکان و نوجوانان در آن راوي داستان يا شخصيتهاي اصلي آن هستند.
راوي آن داناي کل است که قصۀ فقر و فلاکت مردم در اقشار مختلف را بازگو کرده است که هرکدام بگونه اي با آن درگير هستند و در پنج داستان اول کودکان شخصيت اصلي بوده و در ديگر داستانها نيز حضور ويژه دارند.
مشکل فقر بدنبال خود، خشونت ، جهل ، بيکاري، دورغ ، خرافه پرستي و بزهکاري را هم دارد که باعث شده است دنياي کودکان داستانها با گريه و حسرت همراه باشد؛ دنيايي که در آن کودکي نميکنند، بلکه تلخيهاي زندگي را بدوش ميکشند و مدام غم نان دارند و ترس از خشونتهاي خانواده و ديگران آنها را از شادي کردن دور ميکند و زودتر از آنکه کودکي کنند وارد دنياي بزرگترها ميشوند.
مهمترين کاري که در تابستان انجام ميدهد، کارگري به همراه بنّاها در خانه هاي مردم است ، خود او به اين موضوع در ابتداي داستان «روزنامۀ مدرسۀ ما» اشاره کرده و در قسمت اول داستان نوشته است : «تابستان تمام شده بود.