Abstract:
زمینه و هدف: یکی از مهمترین بحثها در تشبیه، بحث وجه شبه است که بر مبنای آن میتوان متوجه نوآوری یا تقلید هنرمند شد. وجه شبه بیانکنندۀ وسعت تخیل شاعر و نشاندهنده جهان ذهنی تازۀ اوست. تشبیه به اعتبار وجه شبه بلحاظ مرکب و مفرد بودن، قربت و غربت، حقیقی و خیالی بودن، وحدت و تعدد به تشبیه تمثیل و غیرتمثیل، مبتذل و بعید، تحقیقی و تخییلی و واحد و متعدد تقسیم میشود. وجه شبه براساس دستورزبان نیز تقسیمبندی شده است. در اشعار خاقانی، وجه شبهها، گوناگونی فراوان دارند. خاقانی با استفاده از وجه شبههای تخییلی این گوناگونی را ایجاد کرده است. ازآنجاکه در بلاغت سنتی نحوه ارتباط میان وجه شبه با دو رکن تشبیه مورد بحث قرار نگرفته است، در این مقاله براساس تقسیمبندی گوتلی به طبقهبندی تازهای از وجه شبه در دیوان خاقانی پرداخته میشود تا بتوان به پاسخ این پرسش دست یافت که شیوههای کاربرد وجه شبه در دیوان خاقانی در ارتباط با «مشبه» و «مشبهبه» به چه نحوی است؟ آیا الگوی خاصی برای وجه شبه در دیوان او یافت میشود؟ که درنهایت منجر به رسیدن به هدف مقاله یا همان دستیابی به ویژگیهای سبکی خاقانی در استفاده از وجه شبه میگردد.
روش مطالعه: روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی است.
یافته ها: اغلب تشبیهات خاقانی خیالی است، اگرچه وجه شبههای خاقانی در بعضی ابیات برای هر دو رکن «مشبه» و «مشبهبه» خیالآفرین است اما این ابیات فراوانی چندانی ندارند و جزو ویژگیهای سبکی خاقانی محسوب نمیشود؛ درعوض وجه شبههایی که برای یکی از ارکان خیالی و برای رکن دیگر حقیقی یا موردانتظار باشد، بعلت اینکه اکثریت تشبیهات را به خود اختصاص داده است، جزو ویژگی سبکی خاقانی محسوب میشود.
نتیجه گیری: وجه شبههای خاقانی در بسیاری موارد، وجه شبههای فعلی است که به «مشبه» یا «مشبه به» شخصیت میبخشد و یا آنکه در رابطه با مشبه تفسیر رمزی پیدا میکند. در شعر خاقانی بندرت به ابیاتی برمیخوریم که در صورت شخصیتبخشی و تاویل رمزی نیز نتوان وجه شبه را یافت. خاقانی از صنعت استخدام به شیوه متفاوت بهرهگیری کرده و توجه بیشتری به معانی مجازی کلمات داشته است بگونهای که میتوانیم استفاده از این ویژگی را از ویژگیهای سبکی خاقانی بشمار آوریم.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: One of the most important discussions in simile is the pseudo-face discussion, based on which one can notice the innovation or imitation of the artist. The pseudo-face expresses the breadth of the poet's imagination and the indicator of his new mental world. The simile is divided into allegorical aspects in terms of being compound and singular, closeness and nostalgia, real and imaginary, unity and plurality, allegorical and non-allegorical, vulgar and unlikely, research and imaginative, and single and multiple. The pseudo-face is also divided according to grammar. In Khaghani's poems, the aspects of doubts are very diverse. Khaghani has created this diversity by using imaginative aspects. Since in traditional rhetoric the relationship between pseudo-face and two elements of simile is not discussed, in this article, based on Gutli's division, a new classification of pseudo-face is discussed in Khaghani's Divan in order to answer the question of how to use pseudo-face in How is Khaghani's divan related to "similar" and "similar"? Is there a specific pattern for the pseudonym in his divan? Which ultimately leads to the achievement of the purpose of the article or the achievement of Khaghani stylistic features in the use of pseudonyms.
METHODOLOGY: The method of this research is descriptive-analytical.
FINDINGS: Most of Khaghani's similes are imaginary. Although the aspect of Khaghani's suspicions in some verses is imaginative for both "similar" and "similar" elements, but these verses are not very numerous and are not considered as Khaghani's stylistic features; On the other hand, the aspect of suspicions that is real for one of the imaginary elements and real or expected for the other element, is considered as one of the characteristics of Khaghani's style because it has the majority of similes.
CONCLUSION: The face of Khaghani's doubts is in many cases the present face of doubts that gives character to "similar" or "similar" or that is interpreted in relation to similar. In Khaghani's poetry, we seldom come across verses that cannot be found in the form of character, forgiveness and symbolic interpretation. Khaghani has used the employment industry in a different way and has paid more attention to the virtual meanings of the words so that we can consider the use of this feature as one of the features of Khaghani style.
Machine summary:
ازآنجاکـه در بلاغـت سنتي نحوة ارتباط ميان وجه شبه با دو رکن تشبيه مورد بحث قرار نگرفته اسـت ، در ايـن مقالـه براسـاس تقسيم بندي گوتلي به طبقه بندي تازه اي از وجه شبه در ديوان خاقاني پرداخته ميشود تا بتوان به پاسخ اين پرسش دست يافت که شيوه هاي کاربرد وجه شبه در ديوان خاقاني در ارتباط با «مشبه » و «مشـبهبه » بـه چه نحوي است ؟ آيا الگوي خاصي براي وجه شبه در ديوان او يافت ميشود؟ که درنهايت منجر بـه رسـيدن به هدف مقاله يا همان دستيابي به ويژگيهاي سبکي خاقاني در استفاده از وجه شبه ميگردد.
٢) هر سو پيکان آتش افشان افکندن (موردانتظار)؛ ٣) آبستني دادن به آب و گل (خيالي)؛ در روابط نشان داده شدة بالا، در مورد رابطۀ خيالي وجه شبه با «مشبه » و «مشـبه بـه » ايـن دو بيـت را مـورد بررسي قرار ميدهيم : آتشين داري زبان زان دل سياهي چـون چـراغ گرد خود گردي از آن تردامني چون آسـيا (شرح ديوان خاقاني، برزگر خالقي، ج ١: ص ٣٣) نه بـاد گيسـوي او ز آتـش بهـارکم اسـت کــه آب و گــل را آبســتني دهــــد ز نمــا (همان : ص ١٦٧) در مثالهاي بالا تصاوير خيالي وجه شبه با شخصيت بخشي و يا تأويـل رمـزي قابـل اسـناد بـه «مشـبه بـه » يـا «مشبه » است : زبان آتشين داشتن و دل سياه بودن در صورت تأويل رمـزي زبـان و دل کـه اسـتعاره از فتيلـه و مخزن چراغ است ، محتمل است و آبستني دادن به آب و گل براي ممدوح با تفسير آب و گل که کنايه از انسـان ايجادشده از خمير آب و گل است و همچنين آبستني دادن به انسان با تفسـير کنـايي رشـد و تکامـل دادن بـه انسان محتمل است .