Abstract:
اگر سبک را «انحراف از نرم » بدانیم ، یکی از شاعرانی که در عصر مشروطه دارای سبک شخصی
بوده است ، میرزا عبدالجواد نیشابوری، متخلص به «ادیب » است . وی در زمانیکه اکثر شاعران عصرش ،
اشعارشان را در خدمت مردم و مشروطه قرار داده بودند، همچنان از مفاهیم کهن صحبت میکند. با
این نگرش ، میتوان ادیب را به علت دلبستگی و آشنایی بسیار زیاد با زبان و ادب کهن فارسی و عربی،
تقلید و پیروی فراوان از سبک خراسانی، خصوصا فرخی سیستانی، شاعر دورة بازگشت دانست که در
دورة مشروطه زندگی میکند اما در اشعارش به مسائل رایج عصر مشروطه نمیپردازد. حتی رگه هایی
از عرفان هم در اشعار او یافت میشود، حداقل در حد استفاده از اصطلاحات صوفیانه که در شعر او
بوفور بکار رفته است .
عواملی مانند انس با اشعار پیشین و مطالعات فراوان در حوزة ادب فارسی و عربی و در نتیجه
استفادة فراوان از کلمات و ترکیبات کهن ، کلمات غریب و نامانوس ، کلمات و عبارات عربی، فراوانی
اشارات و تلمیحات ، بهره گیری وسیع از اطلاعات در علوم مختلف باعث دشواری و دیریابی اشعارش
شده است .
از دیگر ویژگیها و نشانه های گرایش او به زبان کهن میتوان به استفادة فراوان از افعال پیشوندی،
بکارگیری دو حرف اضافه برای یک متمم و استفاده از عدد و معدود، جابجایی اجزای فعل مرکب و
استفاده از فرایند واجی کاهش و افزایش اشاره کرد. در سطح ادبی از تضمین و تلمیح به علت آشنایی
با علوم مختلف و زبان عربی، بیشتر بهره برده و از تشبیه و استعاره در اشعارش به میزان فراوان
استفاده کرده است .از ادیب حدود پنج هزار بیت باقی مانده است که بیشتر در قالب غزل ، قصیده و
رباعی است .
Mirza Abdul Javad Neyshabouri, nicknamed "Adib", is one of the poets who had a personal style during the constitutional era. He continues to speak of love and affection as most of the poets of his day put their poems at the service of the people and the constitution. With this attitude, Adib can be considered an imitator and follower of Khorasani style, especially Farrokhi Sistani, the poet of the return period, who lives in the constitutional period but in his poems to issues due to his great attachment and familiarity with the ancient Persian and Arabic language and literature. It is not common in the constitutional age. Even traces of mysticism can be found in his poems, at least to the extent of using the Sufi terms used extensively in his poetry.
Factors such as familiarity with previous poems and numerous studies in the field of Persian and Arabic literature and as a result the abundant use of ancient words and combinations, strange and unfamiliar words, Arabic words and phrases, abundance of allusions and allusions, extensive use of information in various sciences make it difficult. And it's been a long time coming.
Other features and signs of his propensity for the ancient language include the use of prepositional verbs, the use of two additional letters for a complement, and the use of numbers and few, the shifting of compound verb components, and the use of the vowel process to reduce and increase. At the literary level, he has benefited more from the guarantee and allusion due to his familiarity with various sciences and Arabic language, and he has used metaphors and metaphors in his poems to a great extent.
Machine summary:
( با چراغ و آينه ، شفيعي کدکني: ٤٤٤) سومين عاملي که باعث شده محققان درمورد اشعار اديب و امثال او کمتر بينديشند و تحقيق کنند، تقليد وي از شاعران گذشته و به حساب آوردن وي در شمار شاعران بازگشت و زبان شعري خاص او در عصر مشروطه است ؛ زبان شعري پيچيده ، ديرياب و گاه خشک و بيروحي که به علت استفاده از لغات و ترکيبات کهن فارسي و عربي، استفادة فراوان از اشارات و تلميحات و همچنين وارد کردن اطلاعات گستردة علوم مختلفي چون نجوم و فلسفه و ...
( با چراغ و آينه ، شفيعي کدکني: ٣٥١) اديب در قطعه اي که بعد از فرار محمدعلي شاه به سفارت روس و اعلام تاجگذاري احمدشاه و در مورد فتح تهران سروده ، با همان الفاظ و تعبيرات سنگين عربيمآبانه ، شور و شوق خود را نشان داده و به ويراني کاخ ستمگر( محمد علي شاه ) اشاره دارد: منت ايزد را که خاک پاک ايران عاد قدفاته و العود احمد (٢٢٧-٢٢٨) غير از اين قطعه که در حال و هواي غرورانگيز پيروزي مشروطه سروده شده ، قصيده اي در ديوان او موجود است که در آن بعد از تغزل و يادآوري شاعران و ممدوحان گذشته ، به ويراني کشور افسوس ميخورد و به قول نويسندة کتاب از صبا تا نيما، تنها شعر سياسي اديب است که دربارة قرارداد معروف و منحوس ١٩٠٧ انگليس و روس و تقسيم ايران به مناطق نفوذ آنان است .