Abstract:
ابتهاج با شنیدن به «شعر» دست یافته است. این را خود در گفتگوهایش گفته است. او بشدّت به شاعران کلاسیک، تعلّق خاطر دارد. بگونهای که وقتی اشعار او را میخوانیم، در وهله نخست، خود را با شعر قرون گذشته مواجه میبینیم؛ امّا با یک طراوت و تازگی جدیدتر. و همین «کهنگی» و «تازگی» ناشی از قدرت و نبوغ، تشخّصی در اشعار سایه ایجاد میکند. این کهنگی و تازگی، ناشی از عوامل چندیست که میتوان در حوزه زبان و بیان، آنها را بررسی نمود. از طرفی، این شاعر در دغدغههای اجتماعی خویش بسیار از خودش میگوید. (سایه جان، سایه، خموش، من، ما) این شخصیّت کیست و چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟ بنظر میآید که میتوان سه «من» متفاوت برای شاعر لحاظ کرد. ما در این مقاله با یک نگاه سبکشناختی و توصیفی، نکاتی از زبان و افکار این شاعر را برگزیدیم و بررسی نمودیم.
Machine summary:
او منطبق با زمان می اندیشد، گاهی اظهار میدارد: تــو، بهــار دلکــشی ، و مــن چــو بــاغ شور و شوق صد جوانه با مـن اسـت (سیاه مشق : ٧١) و گاهی میگوید: یاری کن ،ای نفس !که در این گوشة قفـس بانگی بر آورم زدل خسته یک نفـس (همان : ٧٣) با وجود این ، نکتة بارز در میان افکار او، «عشق و اجتماع » است و این دو خصیـصه از دل و جان سایه ، جدایی ناپذیرست .
ش. ) با رنگ و بـوی اجتماعی : نیازمند لبت جان بوسـه خـواه مـن اسـت نگاه کن به نیازی که در نگاه من است (سیاه مشق : ١٩٤) نگاه کن کـه زهـر بیـشه در قفـس شـیری اسـت بلوچ و کرد و لر و ترک و گیله مرد اینجاست (همان : ٢٥٠) با تقسیم این مقاله بدو بخش سعی مینماییم در بخش نخست ، برخی از شاخصه های زبـانی شعر سایه را ـ که بسامد بالایی دارند و نمایانگر سبک او هستند ـ مورد بررسی قرار دهـیم و در بخش دوم ، نکته هایی از اندیشة شاعر را ـ که عامل تشخص سبکی اوسـت - تحلیـل کنیم : الف ـ شاخصه های زبانی : در این بخش ، ملاک انتخاب را بسامد قرار داده ایم ؛ زیرا «در سبک شناسی همواره بـسامد (frequency) مطرح است .