Abstract:
پرسش بنیادین جستار این است که ویژگیهای سبکی ترانهسرایی حسین منزوی چیست و اینکه آیا در ترانه او نیز نمودی از هنر شاعرانه و ساختار شعری، وزن، آرایه و تشبیه و استعاره هست یا بکارگیری زبان ساده و عامیانه آن را از ادبیت تهی ساخته و در ترانه، سبک پست را جایگزین شیوه شیوای غزلسرایی منزوی ساخته است. چند و چون وزن و ویژگیهای موسیقایی ترانه نیز در این جستار بررسی شده است.
Machine summary:
ساختار منزوی برخی از ترانه های خود را سازگار با ساختار غزل سروده است که ایـن ترانـه هـا در مجموعة اشعار او در بخش غزلها آمده انـد و مـا مطلـع پـنج «غـزل -ترانـة » او را در اینجـا می آوریم : نمیـشه غـصه مـا رو یـه لحظـه تنهـا بـذاره ؟ نمیشه این قافله ما رو تـو خـواب جـا بـذاره ؟ (منزوی ، ١٣٨٨، ص٣٤٧) چشماتو وا کن که سحر توچشم توبیدار بشه صدام بزن که از صـدات بـاغ دلـم باهـار بـشه (همان ، ص٤٥) آهای تو که یه «جونم »ت هزار تاجون بها داره بکش منو با لبـی کـه بوسـه شـو خونبهـا داره (همان ، ص٢٣٧) تــو گــودیای مشتات بهـــار چلـه نشـسته تــو نــی نیــای چــشمات ، ســتاره نطفــه بــسته (همان ، ص٣٥٧) حتی زمانی که خودت داری باهام حرف میزنی بازم با مـن چـشمای تـو حرفـی دارن نگفتنـی (همان ، ص٥١٩) گذشته از غزلهای بسیاری که بر روی آنها آهنگ (تـصنیف ) سـاخته شـده اسـت ، در میـان ترانه های نامدار هم میتوان کاربرد ساختار غزل را یافت ؛ مانند ترانة «ز من نگارم » از بهار که آهنگ آن ساختة درویش خان است (نـک : تهماسـبی ، ١٣٧٦، ص٢٢-٢٣) و اگـر واژه هـای افزوده شده به آن (حبیبم ، عزیز من آی ) را در نظر نگیریم غزلیست که دارای وزن عروضی هم هست : ز مـــــن نگــــــارم ، خبــــــر نـــــدارد به حــال زارم نظر نـدارد (بهـار، ١٣٨١، ص١١٦٤) اما آنچه چند «غزل -ترانة » یادشدة منزوی را از غزل جدا میسازد، نخست زبان عامیانه است و دوم وزن ویژة ترانه که در بخش دیگـر ایـن جـستار بـه بررسـی ایـن نکتـه هـا خـواهیم پرداخت .