Abstract:
هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار میرود و مانند هر گونه ادبی دیگر دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر گونهها جدا میکند. این گونه ادبی، بخش قابل توجّهی از آثارشاعران پارسی را به خود اختصاص داده است که بررسی ویژگیهای سبکی آن میتواند سهـم مهمّی در ورود به دنیای ذهنی شعرا و شناختن اندیشهها، عواطف و رویکردهای آنها داشته باشد؛ ضمن اینکه میتواند مخاطب را با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران شاعر نیز آشنا کند. در این مقاله سعی شده است هجویات انوری ابیوردی به عنوان یکی از شاعران بزرگ قرن ششم و نیز از بنیانگذاران و صاحبنامان هجوسرایی در سه حوزه زبانی، ادبی و فکری با تکیه بر مضامین اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. سوالات اصلی پژوهش این است که ویژگیهای سبکی هجویات انوری کدامند؟ و جامعهای که انوری در هجویات خود به تصویر میکشد، چگونه جامعهای است؟ پاسخهای احتمالی و فرضیههای این تحقیق بدین شرح است که هجویات انوری در سه محور زبانی، ادبی و فکری دارای ویژگیهای برجستهای هستند که او را به عنوان یکی از پیشگامان هجوسرایی مطرح میسازد و اغلب هجوهای انوری، حالتی عام دارند و مصادیقی کلّی. انوری با بهرهگیری از هنر شاعری خود و احاطهای که بر اوضاع جامعه عصر خود داشته، بسیاری از مفاسد و پلشتیها و ناهنجاریهای اجتماعی عصر خود را به تصویر میکشد. نتیجه تحقیق بیان میدارد که استفاده از هجو یکی از ویژگیهای بارز سبک شعری انوری است و شاعر با استفاده از نوآوریها و هنرنماییهای شاعرانه، به شیوههای مختلف، تصاویری واضح از اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عصر خود ارائه میدهد
Machine summary:
معمولا ویژه زبانها صرفا به تفاوت های واژگانی، یعنی با اسـتفاده از واژه هـای خاصـی یـا معانی خاصی از واژه ها، متمایز میگردند»(زبـان شناسـی اجتمـاعی، ترادگیـل :ص ١١٢) انـوری در 5 قطعه زیر با استفاده از اصطلاحات موسیقی همچون ، قوال ، زنگوله ، نشید، پرده و راست ، و با استفاده از معانی ایهامی دو واژة پرده و راست ، یکی از زشت ترین دشنامها را نثار فرد مورد هجو میکند: دی گفــت بــه طنــز نجــم قــوال کــــای بنــــده ســــپهر آبنوســــت در زنگولــــه نشــــید دانــــی گفــتم چــه دهنــد از ایــن فسوســت در پــــردة راســــت راه دانــــم وانگـــــاه بـــــه خانـــــۀ عروســـــت (دیوان : ٥٥٠/٢) در قطعۀ زیر نیز برای هجو مخاطب خود که نامش «اسفندیار» و زرتشتی بوده است ، از اسامی و لغات اساطیری که در شاهنامه فردوسی آمده است ، استفاده مینماید که به نوعی با نـام و مـذهب و فرهنگ فرد مهجو تناسب دارد و میگوید اگر برایش شراب بفرستد فریدون وی خواهـد بـود و در غیر این صورت مارهای هجا را همچون ضحاک بر گردنش خواهد پیچید: خواجـــه اســـفندیار مـــیدانـــی که بـه رنجـم ز چـرخ رویـین تـن مـن نـه ســهرابم و ولـی بـا مـن رســتمی مــی کنــد مــه بهمــن خـــــــرد زال را بپرســـــــیدم حـالتم را چـه حیلتسـت و چـه فـن گفـــت افراســـیاب وقـــت شـــوی گر به دست آوری از آن دو سـه مـن بــاده ای چــون دم سیاووشــان ســرخ نــه تیــره چــون چــه بیــژن گــر فرســتی تــویی فریــدونم ورنـــــه روزی نعوذبـــــالله مـــــن همچــو ضــحاک ناگهــان پــیچم مـــارهـــای هجـــات بـــر گـــردن (دیوان : ٦٤٧) ١-١-٤.