Abstract:
تاریخ جهانگشای، تالیف عطاملک جوینی کتابی در تاریخ مغول ، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان اسـت . هرچند تاریخ جهانگشای در قیاس با بسیاری از متون تاریخی پس از خود نثری ساده تر دارد، اما بـا توجه بقرار گرفتن آن در برهه ای از زمان که نثر مصنوع و فنی، به نثر رایج دوره تبدیل شده اسـت ، این اثر نیز از برخی ویژگیهای تثر فنی برکنار نمانده است . یکی از مجالهایی که عطاملک آن را برای نشان دادن مهارت خویش در ایراد آرایه های ادبی فراخ یافته است ، عرصه کاربرد اعلام است . پرسـش اصلی این جستار آن است که آیا کاربرد هنری اعلام در تاریخ جهانگشای را میتوان ویژگـی سـبکی آن کتاب دانست ؟ در نوشتار حاضر به منظور بررسی متن از این حیث ، آن دسته از اعلام تاریخی یـا جغرافیایی تاریخ جهانگشای که مولف آنها را دستمایه هنرنمایی خویش قرار داده بود، استخراج و بر اساس ویژگیهای ادبی دسته بندی شد. برای سنجش درستی نتیجه پژوهش ، دو اثر مسـتقل ، یعنـی نفثه المصدور و سیرت جلال الـدین منکبرنـی و نیـز «ذیـل خواجـه نصـیرالدین طوسـی بـر تـاریخ جهانگشای» نیز مورد بررسی قرار گرفت . نتیجه پژوهش نشـان داد کـه در تـاریخ جهانگشـای ١٩٢ آرایه با اعلام شکل گرفته است . این آمار در قیاس با آماری که از سه متن دیگر به دسـت آمـد (بـه ترتیب ٢٤، ١١ و ١ آرایه )، حاکی از آن است که عطاملک جوینی چنـان بـه بـازی لفظـی بـا اعـلام علاقه نشان داده است ، که میتوان این کار را یکی از مختصات سبکی اثر وی به شمار آورد.
Machine summary:
پرسش اصلی این جستار آنسـت کـه آیـا کـاربرد هنـری اعـلام در تـاریخ جهانگشای را میتوان ویژگی سبکی آن کتاب دانست ؟ در کنار این پرسـش ، بررسـی بسـامد کـاربرد انواع آرایه های ادبی در این اثر تاریخی و نیز نامهایی که بستر مناسبی برای ایجاد چنین بازیهایی را برای جوینی ایجاد کرده است ، از زمینه های بحث پژوهش حاضر برشمرده میشود.
ترصیع در دست کم دو جمله ، سجع های متوازی در نقابل هم قرار گیرند (همه یا بیشـتر سـجعها، متـوازی باشند)؛ به عبارت دیگر در قرینه های نظم یا نثر، هـر لفظـی بـا قرینـۀ خـود در وزن و حـروف روی مطابق باشند(نگاهی تازه به بدیع ، شمیسا: ص ٤٠و٤١؛ فنون بلاغت و صناعات ادبی، همایی: ص ٤٥): «در تصلف a و ضلالت b شبیه c نمرود و در تعسف a و جهالت b شریک c ثمود» (تاریخ جهانگشای، ج ٢: ص ٢٦٥)/ «ظاهر a آن حبایل b تلبیس و باطن a آن غوایل b ابلیس » (همان ، ج ٣: ص ١٩٨و١٩٩).
ازدواج آن است که در اثنای جمله ، کلماتی را کنار یا نزدیک هم بیاورند کـه در حـرف روی موافـق باشـند (نقد بدیع ، فشارکی: ص ١٣؛ فنون بلاغت و صناعات ادبی، همایی: ص ٤٧): «و تمامـت فجـار و ابـرار اترار را از پوشندگان خمار و متقلنسان به کلاه و دستار چون رمۀ گوسفند از شهر بیـرون راندنـد» (تاریخ جهانگشای ، ج ١: ص ٦٥)/ «جمعی از رنود هنود سواره و پیاده بر دو فرسنگی مقام سلطانند» (همان ، ج ٢: ص ١٤٣).