Abstract:
غزلیات مصلح الدین سعدی شیرازی فراتر از مضامین عاشقانه، حامل مفاهیم برجسته ای در عالم عرفان است که جلوه برخی از این مفاهیم را باید در واژه های خاص و پرکاربرد اشعار وی جست؛ یک از این واژه ها که بسامد قابل توجهی در غزلیات سعدی دارد، «آب»ست. این واژه به همراه واژه های دیگری چون آتش، تشنگی، آبگینه، غرقه، کنار ... و نیز در معنای اشک که در تقابل با آتش تبدیل به نماد میشود، یکی از خاصترین ویژگیهای سبک شخصی سعدی را میسازد. واژه «آب» به همراه سایر واژه هایی که در ارتباط با آن مورد بررسی قرار میگیرند، غزلیات سعدی را از اینکه درحدّ عشقی زمینی در جهان ظاهر باقی بمانند، فراتر برده و عشقی حقیقی و متعالی در عالم باطن را تصویر میکنند. آرایه هایی چون انواع ایهام، تضاد، تشبیه حسی، تشبیه تمثیلی، تشبیه مفرد و مرکب، لوازم این تصویرسازی برای نمودن مفاهیم پنهان این واژه ها هستند که در این میان، تضاد میان آب و آتش، و آب و تشنگی، برترین معانی عرفانی را تصویر میکنند؛ زیرا نتیجه مقاله نشان میدهد که «آب» در غزلیات سعدی و در تقابل با تشنه، نماد معشوق، تشنه نماد عاشق و آتش در تقابل با آب، نماد عشق قرار گرفته است. در این مقاله سعی میشود با نظر به سقایت سعدی در سلاسل جوانمردان و با توجه به جایگاه ویژه «آب» در غزلیات وی، با تحلیل این واژه پرکاربرد و واژه های مرتبط با آن، به مفاهیم پنهان واژه «آب» و در نهایت معنای نمادین آن به عنوان یکی از ویژگیهای سبک شخصی سعدی در غزلیات، دست یافت.
Machine summary:
آرایه هایی چون انواع ایهـام ، تضاد، تشبیه حسی ، تشبیه تمثیلی ، تشبیه مفـرد و مرکـب ، لـوازم ایـن تصویرسـازی بـرای نمودن مفاهیم پنهان این واژه ها هستند که در این میان ، تضـاد میـان آب و آتـش ، و آب و تشنگی ، برترین معانی عرفانی را تصویر میکنند؛ زیرا نتیجة مقاله نشان میدهد که «آب » در غزلیات سعدی و در تقابل با تشنه ، نماد معشوق ، تشنه نماد عاشق و آتش در تقابـل بـا آب ، نماد عشق قرار گرفته است .
سعدی در بیت زیر با درنظرگرفتن تقابل میان عقل و عشق در جهان معنا و با تشبیه عشق به آتش ، و آب به تدبیر، در یک سـطح ظـاهری ، آب و آتش را دو عنصر متضاد درنظر میگیرد و در سطح برتر، آنگاه که از نافرونشاندن آتش عشـق به آب عقلانیت سخن میگویـد، اینـدو را از خاصـیت ذاتیشـان دور سـاخته و بـه خاصـیتی دیگرگون ازین عناصر اشاره میکند: بــــر آتــــش عشــــقت آب تــــدبیر چنـــدان کـــه زدیـــم بـــاز ننشســـت (غزلیات سعدی : غزل ٤١) در این بیت آب از خاصیت ذاتیش دورشده و آتش را خاموش نمیکند؛ همانطورکه آتش خاصیت خاموش شوندگی خود را از دست داده است ، با این تفاوت کـه آتـش در برابـر آب ، خاصیت عالی و برتر پیدا کرده است ؛ آتشی که تمام هسـتی عاشـق را میسـوزاند و خبـر از عالمی دیگر دارد.