Abstract:
نماد یا سمبول بعنوان یکی از اصلیترین و قدیمیترین عناصر پرورش دهنده مفاهیم هنری از دیرباز نه تنها در گستره ادبیات، بلکه در همه رشته های مرتبط با هنر، اهمیت فراوانی داشته و حتی در کتابهای مقدس ادیان الهی نیز حجم وسیعی از مصادیق عرفانی و فلسفی در قالب نماد و نشانه به مخاطبان عرضه شده است. بنابراین شناخت نمادها و چگونگی کاربرد آنها در ادبیات و دیگر رشته های هنری، قطعا کمک شایانی به درک و برداشت صحیح مفاهیم انتقالی مورد نظر خالق یک اثر هنری و ادبی مینماید.
در این میان، در دنیای پهناور ادبیات هم نویسندگان و شعرا از امکانات فراوانی برای خلق آثارشان در لفافه ای از نمادها و سمبولهای قراردادی استفاده میکنند. در ادبیات داستانی نوپای ایران نیز که از پیدایش آن کمتر از یک قرن میگذرد، نویسندگان مطرحی به ظهور رسیده اند که تعداد قابل توجهی از نمادها و نشانه های جهانی و حتی ایرانی و بومی و حتی جهانی را وارد آثار خود نموده اند. منیرو روانی پور، یکی از نویسندگان زن مطرح ایرانی است که با گام نهادن در عرصه نویسندگی و یافتن سبک خاص خود، در بسیاری از موارد گوی سبقت را از دیگر معاصرانش ربوده است. تکیه بر نمادهای بومی و محلی، یکی از شاخصه های سبکی وی به شمار می آید. این مورد تا جایی در آثار او گسترش یافته که میتوان از او بعنوان یک نویسنده سمبولیست ایرانی نام برد.
در این مقاله کوشش میشود تا با بررسی آثار داستانی این نویسنده، درک و شناختی نسبی از نمادها، مفاهیم زیرساختی آنها و میزان حضورشان در نوشته های روانی پور حاصل شود.
Machine summary:
بررسی نمادها در سبک نوشتاری «منیرو روانی پور» (ص ٣٤٦- ٣٢٩) لیلاهاشمیان (نویسنده مسئول )١ ، رضوان صفایی صابر 2 تاریخ دریافت مقاله :٨٩/١٠/٧ تاریخ پذیرش قطعی :٩٠/٢/١٤ چکیده : نماد یا سمبول بعنوان یکی از اصلیترین و قدیمیترین عناصر پرورش دهندة مفاهیم هنـری از دیرباز نه تنها در گسترة ادبیات ، بلکه در همة رشته های مرتبط با هنر، اهمیت فراوانـی داشـته و حتی در کتابهای مقدس ادیان الهی نیز حجم وسیعی از مصادیق عرفانی و فلسفی در قالب نماد و نشانه به مخاطبان عرضه شده است .
»(حسنعلی زاده ،١٣٨٨: ٣٦ ) در حقیقت ، باد و فانوس ، نمادی از دختر بچة بیگناه هستند که در سالهای ابتدایی عمـر خود، به جای این که در پی خواب راحت کودکانه به امید صبحی زیبا برای بازی با هم سن و سالانش به بستر برود، قربانی امیال مـادرش و « عمـو ابـراهیم » میشـود و در یـک شـب سخت و طاقت فرسا، با فریادهای دلخراش خود به هر وسیله ای چنگ میزند تـا از چنگـال اژدهای سرنوشتش رهایی یابد؛ اما فریادهایش ماننـد بـاد در فضـا گـم میشـود و سـرانجام ، خودش نیز مانند فانوس خاموش میگردد.
» ( همان : ٤١ ) ٢-١- دریا در تاکستانها این اثر، پنجمین داستان مجموعة کنیـزو اسـت کـه بـا بیـانی کـاملا نمـادین ، یکـی از موتیفهای اصلی و تکرار شوندة آثار روانی پور، یعنی تنهایی وسیع زن داسـتان را بـه تصـویر میکشد.
سرانجام ، مرگ مثل همیشه پیروز میشود و زن را با خود همـراه میکنـد و شخصـیت اصلی این داستان نیز مانند همة شخصیتهای اصلی آثار روانی پور میمیرد.