Abstract:
در تاریخ ادبیات فارسی دوره ای به نام بازگشت ادبی شهرت دارد شاعران آن دوره چون از شعر سبک هندی -که بعد از بیدل رو به انحطاط نهاده بود- ملول و دلزده شده بودند در غزل به سبک عراقی گرایش پیدا کردند و بویژه غزل شیرین و دلنشین سعدی و غزل هنری، رندانه، جادوانه و جاودانه حافظ را سرمشق خود قرار دادند. نشاط اصفهانی یکی از شاعران آن دوره میباشد که به شعر پر رمز و راز حافظ توجّه داشته است. پیروی و تقلید نشاط از غزل حافظ همه جانبه است و به بخشی از جنبه های غزل اختصاص ندارد. به عبارت دیگر نشاط در محورهای زبانی، فکری، سبکی، موسیقائی شعر و... از غزل حافظ تاثیر پذیرفته است. با توجّه به آنکه تاکنون در مورد تاثیرپذیری نشاط از حافظ پژوهشی جامع الاطراف انجام نشده است نویسنده بر آنست تا میزان بازتاب غزل حافظ را در غزل نشاط مورد مداقه، بررسی و بازکاوی قرار دهد.
Machine summary:
امـا گـاهی «سـکته »هـا یـا «تسکین »های عروضی درون مصراعی در سخنش به چشم میخورد: ببین به رویش و کوتاه کن سخن ناصـح که بی زبانی خوشتر بود ز بی بـصری ٢٣٧ – ٣ مفــاعلن فعلاتــن مفــاعلن فــع لــن مفـــاعلن مفعـــولن مفـــاعلن فعلـــن یکبار نیز دو سکته (تسکین ) درون مصراعی در یک مصراع آورده است : جان به دشواری میدادم ، غافل که همـی کشتگان نگهش را غم او جان افزاست ٨٨ – ٦ فــاعلاتن مفعــولن مفعــولن فعلــن فــاعلاتن فعلاتــن فعلاتــن فــع لان نشاط در ردیفهای غزلهایش هم از نظر بسامد و هم از نظر انتخاب ردیفهای فعلی ، بسیار به حافظ توجه دارد بویژه آنکه همچون حافظ ردیفهای فعلی کوتاه و خوش آهنگ را برگزیده است ماننـد: اسـت (نـشاط ، ١٣٧٩: غ ٢١ و ٢٦ و...
»(شمیـسا، ١٣٨٥: ٢- ٣٠١) برخـی شـاعران این دوره بیشتر ویژگیهایی را که در سخن شاعران سبک خراسانی می یابیم بکار گرفتـه انـد اما نشاط ، بویژه در غزل ، در صدد آن نیست که همچـون شـاعران سـبک خراسـانی ، شـعر بسراید بلکه آن ویژگیها را بندرت در شعر وی میتوان یافت : الف : امالـه (قلـب الـف بـه یـاء): «خـضیب » (نـشاط ، ١٣٧٩: غ ٢٠٥، ب ٤) ب: اسـتعمال فعل «ماندن » به معنی متعدی : «نماند» (غ ١، ب ٤) ج: تخفیـف : «فـزایش » (غ ١٨٤، ب ٦) و «ســتاده » (غ ١٨٧، ب ٧)د: افــزون همــزه بــه آغــاز کلمــات : « اشــتر» (غ ١٩١، ب ٣) «اشکستگی »(غ ٢٣٣، ب٢) ه: اشباع ضمه و واو معدوله : « اوفتاد همانـا»(غ ١٢٥، ب ٧) و: به کار بردن حرف اضافة «با» به معنی «به »: « با» (غ ٨١، ب ٦) ز: به کار بردن «یاء» تمنـی و ترجی : «نشنیدمی » (غ ٧، ب ٥) ح: به کار بردن «همی » و «می » بر سر یک فعـل : «همـی مـی گفتم » (غ ١٠٢، ب ٥)، «همی می روی » (غ ١١٨، ب ٦) ط: به کاربردن ماضی نقلـی کهـن : «نهادستی »(غ ٥، ب ٦) ی: بکار بردن افعال کهن : «مـی شـکری »(غ ٢٦٢، ب ٤)، «منیـوش » (غ ١٥٦، ب ٧) ک: اسکان ضمیر: «دهمتان » (غ ١٦، ب ٢)، «جانـانش » (غ ١٠٦، ب ١) و...