Abstract:
مقاله حاضر بر مبنای این مفروضه تدوین شده است که مدرنیته بهعنوان یک پدیده جهانی دارای فرایندها و نتایج متفاوتی در بسترهای مختلف تاریخی و جغرافیایی بوده است. در این چهارچوب کشورهای ایران و ترکیه بهعنوان موارد مطالعاتی انتخاب شدهاند و تلاش میشود تا با تکیه بر مدل نظری مدرنیتههای چندگانه و با کاربرد روش توصیفی- تحلیلی در بستر جامعهشناسی تاریخی، مسئلۀ مدرنیسم و تحول رابطه دین و دولت در ایران و ترکیه به صورت تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. مطالعه تحولات بعد از ورود مدرنیته به دو کشور مذکور نشان میدهد که این روند منجر به شکلگیری نظام سکولار در ترکیه و نظام مردمسالار دینی (مبتنی بر ولایتفقیه) در ایران شده است. بدیهی است عامل دوری و نزدیکی یا همگرایی و واگرایی دین و دولت در ایران و ترکیه لزوما از بنمایههای مذهبی ناشی نمیشود، بلکه بسترها و زمینههای سیاسی و اجتماعی در کیفیت این رابطه دخیل هستند.
Machine summary:
پویش های چندگانه رابطه دین و دولت در ایران و ترکیه ؛ مطالعه تجربه تجدد احمد رشیدی استادیار علوم سیاسی دانشگاه مازندران ∗ شهرام اسفندیار کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه مازندران میثم بلباسی دانشجوی دکترای مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه تهران چکیده مقاله حاضر بر مبنای این مفروضه تدوین شده است که مدرنیته به عنوان یک پدیده جهانی دارای فرایندها و نتایج متفاوتی در بسترهای مختلف تاریخی و جغرافیایی بوده است .
٤. دین و دولت در ترکیه اگرچه سیاست لائیسیزم و آنچه از دوران آتاتورک به بعد حرکت نوگرایی خوانده شد، موجب شد که بسیاری از عرصه های ترکیه مورد تغییر قرار گیرد، اما نکته برجسته در بررسی رابطه دین و دولت در تاریخ ترکیه این است که هرگز کلیت اسلام در سیاست و جامعه این کشور پیاده نمی شد و الگوهای رفتاری موجود در عرصه های سیاسی به گونه ای بود که نهاد مذهب بیشتر نهادی دولتی به شمار می رفت .
در این دیدگاه ازیکطرف، دین در امور اجرایی و سیاست - گذاری به طور مستقیم دخالت ندارد و از طرف دیگر، دولت نیز به باورهای دینی افراد و گروهها احترام می گذارد و آنها آزاد خواهند بود تا مطابق با اعتقادهای دینی خود در اجتماع رفتار کنند؛ بنابراین ، می توان استدلال کرد که از این دیدگاه، گفتمان جدید اسلامگرایی به صورت غیرمستقیم ، به اسلامیزه کردن کشور ترکیه ، از طریق در آغوش گرفتن دموکراسی و تقویت بخش های مختلف جامعه مدنی بسیار کمک کرده است .