خلاصة:
صائنالدّین ابن ترکه ادیب، عارف و حکیم قرن 8 و 9 (ه.ق) در نسخۀ خطّی خود به نام «اسرارالصّلوه» نکات لطیف و جذّابی را در مورد راز ستایش و نیایش با معبود بیان کرده است. وی جلوههای زیبای تمامی ابعاد مختلف رازآلود نیایش را به طور گسترده و بر خلاف رویّۀ گذشتگان به زبان فارسی نگاشته است. بدینمنظور در بین نسخههای متعدّد این رساله، صحیحترین آنها گزینش شده و در دیگر آثار ادیبان و حکیمان اعمّ از فارسی و عربی این موضوع دنبال و بررسی شده و در این مقال به بخشهایی از این رساله به اختصار اشاره میشود ولی از طرح مباحث رازآلود و پیچیده در مورد علم حروف و دیگر اصطلاحات پیچیدۀ عرفانی صرف نظر شده است. به نمونههایی از نگاه بزرگان ادب و حکمت در سیر تاریخی آثار آنان اشارتی رفته که البتّه قطرهای از دریای ژرف، زیبا و عاشقانه در این زمینه است. از آنجا که رسالۀ ایشان، یکی از ذخایر ارزشمند متون فارسی به شمار میرود؛ نگارنده معرّفی آن را به فرهیختگان وعلاقهمندان در این عرصه ضروری دانسته و بر این باور است که امثال این متنهای فاخر در ادبیّات کهن این سرزمین پاسخ دقیق و عمیقی به نیاز نسل جدید برای بر قراری انس و الفت با خویشتن خویش خواهد بود. بنابراین تلاش و جدیت پژوهشگران را میطلبد که لطایف رازهای نیایش را از امثال این متن ها استخراج کرده تا انسان گم گشتۀ عصر جدید در سرگردانی انفجار اطّلاعات، هویّت خویش را در درک ضروریترین نیازهای فطری خویش یابد و رابطۀ معنوی و باطنی فراموش شدۀ خود را با معبودش استحکام و لذّت و آرامش حقیقی را تجربه نماید.
ملخص الجهاز:
بیان مسأله و پرسشهای پژوهشی چگونه نیایش با معشوق حقیقی میتواند انسان را از اسارت ظواهر مادّی نجات داده و به اوج لطافت معنوی و کمالات روحانی برساند؟ چرا ادیبان و حکیمان در بلندای یافتههای درونی خویش از مسجد و مدرسه بیزاری جسته و در جستجوی عالم معنا از تمام قید و بندها رها میگردند؟ چه اسراری در بخشهای مختلف نیایش نهفته است که در بین تمام ملّتها و فرهنگها، ادیبان و عارفان در مورد آن، آثار بیبدیل و فاخری را پدید آورده و تألیفات متمایزی را در این زمینه خلق پدید آوردهاند؟ روش تحقیق یافتههایهای این مقاله به روش توصیفی– تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به دست آمده است.
2- عین القضات همدانی: «به نزدیک فقهای ظاهر، «حضور» از ارکان نیست؛ چون رکوع و سجود، چه اگر کسی نماز بی حضور بکند هم، صحیح خواند و هر کتاب که در فقه ظاهر ساخته اند در آنجا بود که قرائت فاتحه الکتاب رکن است در صحّت نماز؛ امّا در هیچ کتاب نبود که حضور دل رکنی است که حضور از باب تقوی است نه از فتوی؛ و به نزد این قوم این آیت را ندانم که چه معنی بود؛ «فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُون»،(الماعون/ 5-4) و همچنین ندانم که در این حدیث که گویند که «لا صلوه لمن لا یحضر قلبه محضر البدن»؛ (عینالقضات همدانی، 1370: 68) ایشان به زیبایی تفاوت بین حقیقت نیایش و عبادات سطحی را در مهمّترین اولویّت حیات انسانی تبیین کرده است.