خلاصة:
یکی از منابع مورد استفاده در تفسیر، روایات تفسیری است. از جمله این روایات، روایات تفسیریِ صحابه پیامبر اکرم (ص) است. آنچه که در خصوص قول صحابه، محل بحث و اختلاف نظر علماء است، حجیت و یا عدم آن، در تفسیر میباشد. از جمله علمای معاصر شیعه که در این خصوص نظرات متفاوتی ارائه دادهاند، حضرات آیات محمدهادی معرفت و سیدعلی حسینیمیلانی میباشند. این پژوهش بر آن است تا با بهرهگیری از شیوه توصیفی ـ تحلیلی، دیدگاه و دلایل این دو اندیشمند گرانقدر را در باب اعتبار و حجیت قول صحابه در فهم و تفسیر آیات قرآن کریم، تطبیق داده و وجوه افتراق و اتفاق این دو دیدگاه را تبیین و تحلیل نماید. بررسی دیدگاه این دو اندیشمند نشان میدهد که اختلاف نظر آیتالله میلانی با آیتالله معرفت به دلیل اختلاف برداشت در تعاریف و مصادیق صحابه بوده و با تحلیل دقیق دیدگاه معرفت، به دیدگاه یکسانی از آن دو در این زمینه میرسیم. به این معنا که بر طبق دیدگاه آیتالله معرفت، ضمن قائل شدن به تفصیل در بین صحابه از یک سو و سخنان نقل شده از ایشان از سوی دیگر، میتوان در مواردی به حجیت قول صحابه و در مواردی نیز، به عدم حجیت قول آنان قائل شد.
One of the sources used to interpret the Qur’an is the set of Hadiths left behind from the prophet’s companions. The validity of such Hadiths about interpretation has been a matter of debate among Shia scholars. Ayatollahs Mohammad Hadi Ma’refat and Seyed Ali Hosseini Milani are the two contemporary scholars who have put forth contrasting opinions in this regard. Through a descriptive-analytical method, this research aims to compare the viewpoints of these two eminent scholars by identifying and analyzing the corresponding similarities and differences. As the results of the study show, the difference between their opinions stems from their difference in defining the term ‘companion’ and identifying its instances. A thorough analysis of the two viewpoints brings one to a unified position versus the subject. According to Ayatollah Ma’refat, the prophet’s companions should be viewed split in this case; considering the nature of the points they have quoted from the prophet, some Hadiths are valid but some cannot be taken authentic.
ملخص الجهاز:
بر اين اساس ، قائل به حجيت قول تمامي آنان در تفسير نيست و آنجا که اعتبار قول صحابه را مطرح ميکند، بزرگان و برجستگان ايشان را مد نظر داشته است و البته ، براي حجيت قول همين عده خاص نيز شرايط و ضوابطي را در نظر گرفته است که ساير مفسران نيز بدان معتقد بوده و در اين رابطه ، نظر جديدي به شمار نميآيد، از جمله اينکه در خصوص روايات تفسيري، مهم تر از همه و در درجه اول ، صحت متن حديث و مطابقت با محکمات دين و در درجه دوم ، صحت سند و موثق بودن راوي را شرط ارزشمندي دانسته است (ر.
به عبارتي ديگر، دو شرط فوق که آيت الله معرفت مطرح کرده اند، بدين صورت تفکيک مي شوند: آنچه که صحابه در تفسير قرآن کريم آورده اند، يا نقل و روايت از پيامبر اکرم (ص ) و مستند به او است ، يا برداشت و نظر خود ايشان ، مورد اول در صورتي مي تواند معتبر باشد و مورد عمل قرار گيرد که صحت سند آن ثابت شود، حجيت و اعتبار مورد دوم نيز در صورتي است که از صحابي بلند پايه صادر شده باشد، شرط اول در مورد همه راويان ، اعم از صحابه و غيرصحابه ملاک و معيار مي باشد، اما بحث اصلي حجيت قول صحابه ، حول محور حالت دوم يعني اقوال تفسيري خود صحابه است ، ايشان (آيت الله معرفت ) معتقد است که گفتار صحابه ـ يعني صحابه راستين بر اساس تعريف ايشان ـ در اين مورد حجيت دارد، «زيرا گستره دانش آنان ايجاب ميکرد که خود، صاحبنظر باشند و با توجه به اينکه امکان خطا در اجتهاد وجود دارد، گرچه درصد خطاي آنان پايين است و احتمال صواب ترجيح دارد، به اين دليل تفصيل قائل شده اند: در مواردي که اعمال نظر ميتواند نقش داشته باشد، گفتار صحابي به خود او نسبت داده ميشود و مواردي که دانستن آن جز از طريق وحي ميسور نيست ، به پيامبر (ص ) منتسب خواهد بود، زيرا گزارش دهندگان که بزرگان صحابه به شمار ميروند، عادل هستند و با پروا، لذا آنچه را که از طريق حس نتوان به آن دست يافت ، گزارش نميکنند جز آنکه از دانايي توانا و صادقي امين دريافت کرده باشند» (همان ، همانجا).