خلاصة:
در حرمت خودکشی به اقتضای حکم اولیه شرعی تردیدی نیست. این حکم مستظهر به آیات و روایات بسیاری بوده و بر آن ادعای اجماع نیز شده است. معالوصف مواردی را میتوان برشمرد که مبادرت به خودکشی نه بهدلایل و انگیزههای معمول بلکه در نتیجه قرار گرفتن فرد در موقعیتهای خاص صورت میپذیرد. مواردی همچون خودکشی در مقام اجرای مجازات، خودکشی ناشی از هیجان و وحشت، خودکشی بهدلیل بزهدیدگی، خودکشی جهت حفظ ناموس، خودکشیهای مرتبط با شکنجه و خودکشی جهت حفظ منافع عالیه را نمیتوان همچون سایر انواع خودکشیها دانست. در اینجا تحقق مفهوم خودکشی و قبول آثار آن، با تردید روبهرو است. چنانچه مبادرت به خودکشی در نتیجه زوال اراده واقعی و یا حتی حکمی قربانی بوده باشد، آثار فقهی و حقوقی خودکشی منتفی بوده و عامل زوال اراده ضامن نتیجه خواهد بود. فقها در جواز خودکشی در نتیجه اضطرار اختلاف دارند. برخی جریان اضطرار را در مادون نفس دانسته و برخی این قاعده را حاکم و وارد بر تمامی ادله حرمت و از جمله خودکشی میدانند. نگارنده به همین نظر اخیر ملتزم است. در خصوص خودکشی جهت حفظ منافع عالیه، چنانچه منفعت مزبور، حفط اسلام و حکومت اسلامی باشد، در تزاحم دو حکم حرمت (خودکشی و افشای اسرار) با رعایت قاعده تقدم اهم بر مهم، مبادرت به خودکشی جایز خواهد بود.
There is no doubt that suicide is forbidden in Shariat. It is based on many verses and traditions and has been claimed by consensus. However, there may be cases where suicides occur not because of the usual motives but as a result of the person being placed under specific situations. Suicides in the form of punishment, or committing it due to excitement and panic, being the victim, preserving chastity, torture-related suicide and also for the sake of superior interests cannot be regarded as other types of suicide. Here the concept of suicide and its implications is beyond doubt. If the suicide committed as a result of absence of intention, the legal and juridical effects of suicide would be eliminated and the cause of it would be responsible. Jurists have different views on suicides due to necessity. Some consider the necessity applicable but for homicide and some consider this rule to be applicable to all, including suicide. The author believes in the latter. In the case of suicide for the sake of supreme interest, if the benefit is Islam and Islamic Government, suicide will be permitted in the enclosure of two injunctions (suicide and disclosure of secrets) with regard to the principle of the most important.
ملخص الجهاز:
(شيخ طوسي، ١٣٨٧، ١٠١) با اين وجود، مصاديقي را ميتوان بر شمرد که تحقق مفهوم خودکشي (عليرغم ظاهر آن) و قبول آثار آن، با ترديد (و يا دست کم با ضرورت تحليل ) روبه رو است ؛ مواردي همچون خودکشي در مقام اجراي مجازات (بخش نخست )، خودکشي ناشي از هيجان و وحشت (بخش دوم)، خودکشي به دليل بزهديدگي (بخش سوم)، خودکشي جهت حفظ ناموس (بخش چهارم)، خودکشيهاي مرتبط با شکنجه (بخش پنجم ) و خودکشي جهت حفظ منافع عاليه (بخش ششم ) ذيلا تحليل خواهند شد.
در فرضي که يک دانشجوي متخلف در اتاق خوابگاه مقفل خود در حال تدخين بوده که به ناگاه به دليل انتشار بوي نامطبوع حاصله با عتاب مأمور حراست و اخطار به بازنمودن سريع درب مواجه شده و در نتيجه هيجان ناشي از ترس و اضطراب، ناخودآگاه و به قصد فرار، خود را از طبقه سوم به پايين پرتاب و موجب مرگ ميشود، رفتار قرباني ظاهري ارادي اما غير اختياري دارد و نميتوان عمل وي را اقدام به خودکشي دانست چه آنکه اولا پرش از ارتفاع صرفا به قصد فرار از موقعيت نامطلوب و با تصور (نادرست و غير عقلاني) امکان فرار ايمن (و نه خودکشي) بوده و هيجانات وارده مانع از صواب انديشي در نتيجه محتمل از ارتکاب چنين رفتاري شده است و ثانيا ضمانت اجراي انضباطي تخلف صورت گرفته (تدخين در خوابگاه دانشجوي) بسيار کمتر از آن است که با حتي احتمال خودکشي و يا آسيب ديدگي قابل مقايسه باشد.