چکیده:
ایمان از نگاه پاننبرگ،نشاندهندة آیندهای است که عقل،از آن نشئت میگیرد.ایمان،ناظر به همان آینده است؛چون این آینده با عقل بیگانه نیست،ممکن نیست در تضاد با عقل باشد،بلکه با شفاف ساختن کامل تأملاتی که عقل از خود دارد،به عقل کمک میکند.سرانجام اینکه ایمان،دقیقا با جهتگیری به یک آیندة نهایی آخرتگروانه،میتواند خود را به مثابه معیار عقلانیت عقل،تثبیت کند.
این نوشته،متن سخنرانیای است که در ششم جولای 1965 م.در دانشکدة الهیات ماربورگ و ششم ژوئن 1966 م.در شهر هامبورگ ایراد گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"تا جایی که معرفت تاریخی مبتنی بر شهادت شاهد عینی یا دستکم،پرسش از شاهد عینی نباشد،معرفت تاریخی به اعتبار و وثاقت سنت ارتباط مییابد؛پس بدین دلیل،ممکن نیست عقل به طور کامل،به حقایق بنیادین ایمان دست یابد،بلکه باید آنها را همواره باور داشت؛1از این رو،از نظر آگوستین،ارجاع پیام مسیحی به مسائل تاریخی و ضرورت اعتقاد مبتنی بر منبع معتبر،به یکدیگر وابسته است.
اما به جای فهرست کردن توافقاتی کلامی که با عقل جدید و شناخت آن از جهان صورت گرفته است،میخواهم این پرسش را مطرح کنم که آیا واقعا چنین چیزی به نام«عقل»وجود دارد که بتواند از چنان یکپارچگیای برخوردار باشد که کلام در برابر آن،کاملا از هم فروپاشد؟ آیا واقعا دلایل قانعکنندهای وجود دارد که وضعیت نابسامان سخن گفتن به نام«این»عقل را کاملا به هیوم و طرفداران اثباتگرای وی بسپارد؟ آیا تصدیق نوع خاصی از اثباتگرایی تاریخی به عنوان افراط و تفریط دربارة عقل تاریخی که بر پایة تشابه فرضی تمام حوادث،منحصر به فرد بودن حوادث از گذشته را ممکن میسازد،ضروری است؟«کلام»همچنان میتواند وظیفة بررسی دقیقتر این نوع ادعاهای مطلق را که به نام عقل مطرح میشود،بر عهده گیرد.
. emiT dna gnieB را که در آینده و نامشهود است،پیشبینی نمیکند،بلکه یک تصور پیشینی از آینده که لازمة عقل است،در عمومیت تاریخی آن نیز متصور است؛زیرا از نظر معادشناسی(به لحاظ زمانی)تنها یک کل تعیینیافته است که معنای قطعی هر شیء انفرادی را به دست میدهد و با بیان ماهیت این شیء یا آن شیء به طور طبیعی،به اشیا یا حوادث نسبت میدهیم."